۱۳۸۹ شهریور ۱۴, یکشنبه

آدرس جدید دلواره ها

با توجه به فیلتر شدن دلواره ها در ایران ، از این پس مطالب من را در آدرس زیر بخوانید:
www.delvarehaa.blogspot.com

۱۳۸۹ شهریور ۳, چهارشنبه

داریوش (قسمت دهم)

کاور بازتولید شده آلبوم خاموش نمیرید انتشار 1366




آلبوم خاک خسته انتشار  1989



آلبوم نفرین نامه ( بازپخش آلبوم خاک خسته 1371)




کاور آلبوم نون و پنیر و سبزی انتشار 1369



کاور بازپخش آلبوم امان از از طرف کمپانی آونگ




آلبوم بازپخش شده پرنده مهاجر




آلبوم هم صدا 1372




کاور آلبوم اصلی سفره سین 1372





داریوش در سال 1366 آلبوم تازه خود تحت نام «خاموش نمیرید» را وارد بازار می کند . در این آلبوم ،داریوش با احمد پژمان آهنگساز سرشناس کشورمان همکاری می کند . آهنگسازی که کمتر در زمینه موسیقی پاپ، با خوانندگان همکاری داشت.این آلبوم توسط شرکت پارس ویدئو منتشر شد.
آلبوم خاموش نمیرید شامل 6 ترانه بود :
1- خاموش نمیرید 2- گرگ بیابون 3- روله 4- خانه سرخ 5- با من از ایران بگو 6- گفتگو با دل

سه آهنگ و کلیه تنظیم های این آلبوم توسط احمد پژمان به شکل ارکسترال تنظیم می شود.
در واقع داریوش پس از آلبوم گلایه ها در سال 56 ، برای نخستین بار بود که در پس از انقلاب آلبومی را به شکل ارکسترال ضبط می کرد.
احمد پژمان پیش از این ، با تجربه موفق آهنگی چند صدایی و با حضور بسیاری از خوانندگان روز و با ترانه ای از هما میرافشار با نام آواره ها به شکل ارکسترال ، حضورش را تثبیت کرده بود.
خاک من کو خاک من کو خانه ی من در وطن کو
ای خدا اینجا وطن نیست عشق من ایران من کو
گفتگو با دل چهارمین اجرای بازخوانی داریوش محسوب می شود. این اثر را که پیش از انقلاب نادر گلچین خوانده بود داریوش با تنظیم بسیار زیبای احمد پژمان بازخوانی می کند.

ترانه ی
روله سروده علی رضا شجاعی پور ( قباد) و با گویش لری توسط داریوش خوانده شد.
انتخاب شعر خاموش نمیرید مولانا نیز در نوع خود جالب بود.
ترانه ی
با من از ایران بگو سروده ی ایرج جنتی عطایی نیز داستان جالبی دارد.
داریوش ترانه ای تحت نام«
با من از یاران بگو» سروده ی م سپند و بازنویسی علی گزرسز را به آهنگسازی بیژن قادری و با حضور بیست خواننده در سال 1365 (1986)اجرا می کند. این ترانه در آلبومی به نام «قبله من خاک ایران است » منتشر شد.

ای نسیم نو بهاری با من از یاران بگو
با من از یاران رفته بر سر داران بگو

داریوش این ترانه را برای ایرج جنتی عطایی می فرستد تا او آن را بازنویسی کند اما ایرج دست به سرودن غزل بسیار زیبای «با من از ایران بگو »می زند و داریوش نیز تصمیم می گیرد تا این ترانه در آلبومی به شکل مجزا اجرا کند.
تجربه ی موفق آلبوم
خاموش نمیرید و همکاری داریوش و احمد پژمان و ضبط آلبوم به شکل ارکسترال ، باعث می شود تا داریوش آلبوم بعدی خود را نیز ، در سال 1368 (هزار و سیصد و شصت وهشت) 1989 و به همین شکل منتشر کند.
آلبومی جاودانه با نام
خاک خسته که به اعتقاد من یکی از ماندگار ترین آلبوم های خارج از کشور نیز محسوب می شود . چرا که به اعتقاد من یکی از زیباترین کارهای داریوش در پس از انقلاب در این آلبوم جای گرفته : بمان مادر
آلبوم
خاک خسته در زمستان سال 1989توسط کمپانی پژواک و به آهنگسازی بابک افشار منتشر می شود.بابک افشار در رابطه با این آلبوم در تماسی تلفنی ، به دوست ارجمند خانم آنسه امیری و در پاسخ به پرسش های من این گونه پاسخ داده اند:
«آلبوم
خاک خسته نخستین بار در سال (1989) به شکل کاست از طرف یک کمپانی به نام پژواک منتشر شد که مدتی بعد این کمپانی ورشکست شد. ترانه های آلبوم خاک خسته ، چهار سال بعد یعنی سال 1371 به شکل cd در آلبومی به نام نفرین نامه منتشر شد که علاوه بر ترانه های آلبوم خاک خسته، دو ترانه نفرین نامه و رهگذر عمر را که در ایران اجرا شده بود نیز جای داده شد.»
در آلبوم
خاک خسته مجموعا 5 کار موجود بود:1- بمان مادر 2- بپا خیزید 3- در این بن بست 4 – خاک خسته 5- نارفیق
زمان انتشار آلبوم خاک خسته یعنی1989
و چند ماه پس از قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 67 بود.
در رابطه با ترانه ی
خاک خسته، نکته جالب این است که در تابستان 1360 نیز ترانه ای از اردلان سرفراز با نام خاک خسته و با اجرای ستار منتشر شد.
اما اجرای خاک خسته داریوش، سروده ی
ایرج جنتی عطایی بود. در فصل اعدام های 1367 و کشتار بی رحمانه ی زندانیان سیاسی.نعره کن ای سرزمین جان سپردن نعره کن
نعره کن ای خاک خسته خاک گلگون نعره کن
در این آلبوم یک کار از
نادرنادرپور و یک کار از احمد شاملو اجرا شد.

بی تردید ماندگارترین اثر این آلبوم ، کار منحصر به فرد
بمان مادر است. به اعتقاد من اجرا ، کلام ، آهنگ و تنظیم این اثر یکی از شاخص ترین آثار تاریخ موسیقی پاپ و معترض ایران است.
کلام سروده ی
نادرنادر پور است . شعری که ظاهرا نادرپور پس از ماجرای 28 مرداد 1332 سروده بود. اما در نسخه ی منتشر شده بمان مادر سال 1989بسیاری از ابیات اضافه گردیده . این ابیات توسط بابک افشار اضافه شده است.

بابک افشار آهنگساز این اثر جاودانه در سال 1383 در برنامه ی مجله ماهواره ای صدا و در مصاحبه با زنده یاد تورج نگهبان اشاره داشت که مناسبت اجرا و انتشار این اثر ، جنگ ایران و عراق بوده است.
شعر بمان مادر با نام شهادت در کتاب نادر نادرپور موجود است.



شھادت
بمان مادر ، بمان در خانه ی خاموش خود ، مادر
که باران بلا میبارد از خورشید
در ماتمسرای خویش را بر هیچکس مگشا
که مھمانی به غیر از مرگ بر در نخواهی دید
زمین گرم است از باران خون ، امروز
ولی دلھا درون سینه ها سرد است
مبند امروز چشم منتظر بر حلقه ی این در
که قلب آهنین حلقه هم کنده از درد است
نگاه خیره را از سنگفرش کوچه ها بردار
که در زیر فشار گامھا نابود خواهد شد
متابان برق چشمت را به دیوار خیابانھا
که همچون شعله ای در زیر باران ، دود خواهد شد
تلنگر میزند بر شیشه ها سر پنجه ی باران
نسیم سرد میخندد به غوغای خیابانھا
دهان کوچه پر خون میشود از مشت خمپاره
فشارد درد می دوزد لبانش را به دندانھا
زمین گرم است از باران خون ، امروز
زمین از اشک خون آلوده ی خورشید ، سیراب است
ببین آن گوش از بن کنده را در موج خون ، مادر
که همچون لاله از لالای نرم جوی در خواب است
ببین آن چشم را چون جوجه ای در خاک و خون خفته
که روزی استخوان کاسه ی سر آشیانش بود
ببین آن مشت را ، آن دست دورافتاده از تن را
که روزی چون گره می شد ، حریف دشمنانش بود
ببین آن مغز خون آلوده را ، آن پاره
ی دل را
که در زیر قدمھا می تپد بی هیچ فریادی
سکوتی تلخ در رگھای سردش زهر می ریزد
بدو با طعنه میگوید که بعد از مرگ ، آزادی
بمان مادر ! بمان درخانه ی خاموش خویش امروز
که باران بلا می بارد از خورشید
دو چشم منتظر را تا به کی بر آستان خانه میدوزی ؟
که دیگر سایه ی فرزند را بر در نخواهی دید

اما متن اجرا شده توسط داریوش به شکل زیر است:

تلنگر مي‌زند بر شيشه‌ها سرپنجه باران
نسيم سرد مي‌خندد به غوغاي خيابانها
دهان كوچه پر خون مي‌شود از مشت خمپاره
فشار درد مي‌دوزد لبانش را به دندانها
زمين گرم است از باران بی پایان خون امروز
زمين از اشك خون‌آلوده خورشيد سيراب است
ببين آن گوش از بُن كنده را در موج خون، مادر
كه همچون لاله از لالاي نرم جوي در خواب است
بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر
كه باران بلا مي‌باردت از آسمان بر سر
در ماتم‌سراي خويش را بر هيچكس مگشا
كه مهماني به غير از مرگ را بر در نخواهي ديد
زمين گرم است از باران بي‌پايان خون امروز
ولي دلهاي خونين جامگان در سينه‌ها سرد است
مبند امروز چشم منتظر بر حلقه اين در
كه قلب آهنين حلقه هم آكنده از درد است
نگاه خيره را از سنگفرش كوچه‌ها بردار
كه اكنون برق خون مي‌تابد از آيينه خورشيد
دوچشم منتظر را تا به كي بر آستان خانه مي‌دوزي
تو ديگر سايه فرزند را بر در نخواهي ديد
ببين آن مغز خون‌آلوده را آن پاره دل را
كه در زير قدمها مي‌تپد بي هيچ فريادي
سكوتي تلخ در رگهاي سردش زهر مي‌ريزد
بدو با طعنه مي‌گويد كه بعد از مرگ آزادي
زمين مي‌جوشد از خون زير اين خورشيد عالم سوز
بمان مادر بمان در خانه خاموش خود امروز
در نسخه ی اجرا شده ابیاتی مشاهده می شود که در نسخه ی سروده شده در پیش از انقلاب موجود نبوده و لیکن می توان نتیجه گرفت که این ابیات برای قرار گرفتن بر روی ملودی سروده شده اند.
مصراع دوم شعر در اجرا به شکل زیر تغییر یافته :
که باران بلا میبارد از خورشید ( نسخه سروده شده)
كه باران بلا مي‌باردت از آسمان بر سر( نسخه اجرا شده)
بیت سوم نیز شاهد تغییری بوده:
زمین گرم است از باران خون ، امروز
ولی دلھا درون سینه ها سرد است ( نسخه سروده شده)
زمين گرم است از باران بی پایان خون امروز
زمين از اشك خون‌آلوده خورشيد سيراب است ( نسخه اجرا شده)
این دو بیت نیز در اجرا کاملا تغییر یافته :
نگاه خیره را از سنگفرش کوچه ها بردار
که در زیر فشار گامھا نابود خواهد شد
متابان برق چشمت را به دیوار خیابانھا
که همچون شعله ای در زیر باران ، دود خواهد شد ( نسخه سروده شده)
نگاه خيره را از سنگفرش كوچه‌ها بردار
كه اكنون برق خون مي‌تابد از آيينه خورشيد( نسخه اجرا شده)
ضمنا این بیت در نسخه سروده شده موجود نیست:
زمین می جوشد از خون زیر این خورشید عالم سوز
بمان مادر بمان در خانه خاموش خود یک روز ( نسخه اجرا شده)
تنظیم آهنگ بمان مادر توسط ارکستر 54 نفره پاسادنای هالیوود بول با انتخاب احمد پژمان رخ داد.
تنظیم احمد پژمان نیز مزید بر علت شده تا یکی از ماندگارترین آثار تولید شده در تاریخ موسیقی پاپ شکل بگیرد در این آلبوم به غیر از نادر نادرپور شاعر گرانمایه ، از دیگر شاعر شعر نو یعنی احمد شاملو نیز اثر جاودانه ی روزگار غریبی است نازنین ( در این بن بست) نیز گنجانده شد. احمد شاملو این شعر رادر سال 1358 یعنی یک سال پس از انقلاب سرود تا تصویرگر جامعه ی هیجان زده ای باشد که عشق را در نهانخانه ای دفن کرد.
البته در نسخه ی اجرا شده مصرعی اضافه گردیده که بدون شک سروده شاملو نیست . بابک افشار مدعی است که این مصرع توسط او سروده شده است.
«مبادا شعله ای در آن نهان باشد»
ضمنا در نسخه ی اجرا شده بخشی از کار ، به اشتباه اجرا گردیده است :
ابلیس پیروز مست به شکل ابلیس پیروزه مست خوانده شده است.

در این آلبوم دو تنظیم نیز از زاره کشیشیان تنظیم کننده لبنانی قرار داده شده است.

در سال 1990 (1369) دوتراک نیز توسط داریوش با نامهای پرنده ی مهاجر وهم صدا در آلبوم مرمر وارد بازار می شود.
داریوش در پاسخ به پرسش من در رابطه با پرنده ی مهاجر البته به واسطه گری دوست عزیز محمود بی تا این گونه پاسخ داده است:
«پرنده مهاجر به صورت تک آهنگی منتشر شده و کمپانی ها با آهنگ های قدیمی ادغام کرده اند.قرار بود با صابر راستین آلبومی منتشر کنیم که این آهنگ هم جزیی از آن باشد که همکاری ادامه پیدا نکرد و تنها این آهنگ از آلبوم پخش شد.»
همان گونه که داریوش می گوید ترانه ی پرنده ی مهاجر در سال 1369 به شکل تک آهنگ منتشر می شود و بار دیگر در سال 1372 توسط کمپانی پارس ویدئو با مجموعه ای از اجراهای داریوش ادغام می شود و در آلبومی تحت نام پرنده ی مهاجر منتشر می شود. آلبوم پرنده ی مهاجر همان آلبومی است که در حال حاضر در بازار موجود است و به شکل عجیب و غریبی اجرای «سقوط» که مربوط به سال 1356 می باشد در کنار اجرای پرنده مهاجر و دیگر اجراها قرار گرفته است.
در رابطه با متن ترانه ی پرنده ی مهاجر نیز قابل ذکر است که این ترانه پیش از انقلاب توسط ایرج جنتی عطایی نوشته شد. نخست قرار بود این کار را ابی بخواند ولی به دلیل سانسور ، بر روی ملودی بابک بیات ، ایرج جنتی عطایی کلام ترانه ی تپش را می نویسد و در سال 1353 ترانه تپش منتشر شد.
ترانه ی پرنده مهاجر با صدای عارف اجرا می شود و پس از انقلاب در یکی از آلبوم های ایشان جای می گیرد.
اما اجرای پرنده ی مهاجر داریوش دارای ملودی کاملا متفاوتی است. این ملودی توسط صابر راستین مجسمه ساز ایرانی ساکن آمریکا نوشته و ساخته شد.
در دهه ی 80 میلادی داریوش کنسرت های متعددی نیز برگزار کرد که گروه نوازنده ی فوق العاده ای نیز با او همکاری داشتند. رهبر ارکستر داریوش عبدی یمینی بود و نوازندگانی چون آرمیک ( گیتار) ، مشیت صادقی ( درامز) ، روبرت نقلی در این گروه حضور داشتند.
در سال 1990 شهیار قنبری با ترانه نون و پنیر و سبزی از پاریس به لس آنجلس مهاجرت می کند .
این ترانه توسط فرید زولاند آهنگسازی می شود و با صدای مشترک ابی و داریوش در آلبومی تحت همین نام وارد بازار می شود. فرید زولاند در مصاحبه خود اشاره داشت که هم ابی و هم داریوش به شکل انفرادی در استودیو حاضر شدند و هر کدام به تنهایی بخش های خود را خواندند.
آلبوم نون و پنیر و سبزی در سال 1990( 1369) توسط کمپانی پارس ویدئو منتشر می شود.
ترانه های موجود در آلبوم نون و پنیر و سبزی به شرح زیر است:
1- سهم من ( داریوش) 2- رازقی ( ابی) 3- آهای مردم دنیا( داریوش) 4- نون و پنیر و سبزی ( داریوش – ابی ) ، 5- ستاره دنباله دار ( ابی)
به باور همگان نون و پنیر و سبزی یکی از بهترین ترانه های منتشر شده در خارج از کشور است که به زیبایی تصویرگر رویدادهای پس از انقلاب و نظام برآمده از متن آن است.
قصه جادوگر بد / که از کتابا میومد/  نشسته بر منبر خون / عاشقا رو گردن می زد.
حاکمان مسلط بر ایران به زیبایی هر چه تمام تر با عنوان جادوگر به تصویر کشیده می شوند.
به مناسبت آلبوم نون و پنیر و سبزی کنسرت مشترکی نیز توسط ابی و داریوش توسط بهزاد مسرور و سازمان جشن ها تهیه و برگزار می شود.
پس از آلبوم نون و پنیر و سبزی همکاری داریوش و فرید زولاند به مدت چند سال قطع می شود. فرید زولاند همکاری تازه ای با ابی آغاز می کند و در چند آلبوم در کنار ابی کارهای به روزی را منتشر می کند.
پس از آلبوم نون و پنیر و سبزی داریوش آلبومی با نام «امان از » به آهنگسازی عبدی یمینی و ترانه های شهیار قنبری منتشر می کند.
عبدی یمینی برای نخستین بار بود که پس از سال ها همکاری با داریوش ، دست به آهنگسازی برای او می زد.
ترانه های موجود در آلبوم امان از به شرح زیر بود:
1-دو مسافر 2- روز مبادا 3- شاید باید 4- تمام من 5- امان از
نوازندگان چیره دستی در این آلبوم با یمینی کار کردند . از رامون استاگنارو نوازنده قهار گیتار تا اردشیر فرح ( گیتار الکتریک) ، روبرت نقلی ( درامز) ، ایرج لشکری ( پرکاشن) ، همایون خسروی ( ویولن سل ) ، ریک روسی ( ساکسیفون) و البته خود عبدی یمینی که نوازنده ی قهار پیانو و کیبورد بود. می توان به جرات گفت بهترین نوازنده های ایرانی در خارج از کشور در این آلبوم با داریوش همکاری داشتند.
البته به اعتقاد من ترانه های سال های اخیر شهیار قنبری نسبت به کارهای او در آلبوم« امان از» پختگی بیشتری دارد. «تمام من » به نظر من بهترین کار قنبری در این آلبوم بود.
در سال 1372 داریوش برای بار دوم ازدواج می کند و با یکی از همشهریان آذری خود به نام خانم فیروزه پیمان زندگی می بندد. حاصل این ازدواج تولد دختری با نام بیتا در سال 1373 بود. به مناسبت تولد بیتا ، ایرج جنتی عطایی ، در اولین سال تولد او کادویی به داریوش هدیه داد. این کادو ترانه ی « گل بیتا » بود.
در سال 1372 داریوش آلبوم مشترکی را با هاتف با نام سفره سین وارد بازار می کند.
این آلبوم توسط شرکت کلتکس و همیاری شرکت آواز منتشر شد.
در آلبوم سفره سین این اجراها از داریوش موجود بود:
1- بالای نی 2- چی بگم 3- سفره سین
نکات مورد توجه در آلبوم سفره سین:
1- زویا زاکاریان ترانه سرا پس از 19 سال کار ترانه سرایی ، نخستین ترانه اش توسط داریوش خوانده شد. ترانه ای با نام سفره سین
2- بابک بیات نیز نخستین ملودی اش توسط داریوش در پس از انقلاب با نام چی بگم خوانده شد.
3- علی هاتفی با نام هنری هاتف ، کار خوانندگی اش را از سال 1358 و با خواندن سرود الله الله آغاز کرد .
خلق بیدار شدند همه آماده جنگ ، سرودی است که هر سال در سالگرد انقلاب از تلویزیون جمهوری اسلامی و با صدای هاتف پخش می شود.
4-در این آلبوم هاتف ، به بازخوانی آهنگ خسته نشو از بابک بیات پرداخت که در سال 1357 توسط علی سهراب خوانده شده بود.
5-در این آلبوم ترانه ای با نام چی بگم موجود است. در کاور آلبوم نام مستعار مانی گنجانده شده است. آهنگساز مطمئنا بابک بیات است و ترانه سرای این اثر نیز بدون شک ساکن ایران می باشد و به همین دلیل نام او به شکل مستعار آورده شده است.
6- عوامل تهیه آلبوم سفره سین:
فرزاد خوزین ( نوازنده ویلن) ، دکتر حسن بشیری ( نوازنده نی ) ،

98- خاموش نمیرید
کلام : مولوی
ملودی و تنظیم : احمد پژمان
انتشار : (1987)1366
مطلع : بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
99- گرگ بیابون
کلام : هما میرافشار
ملودی و تنظیم : احمد پژمان
انتشار : 1366(1987)

مطلع : جوون مرد و بلند بالا توی کوه و توی صحرا
چنون نی می زنه غمناک می خونه که کوهسار از غمش سر در گریبونه
100- روله
کلام : علی رضا شجاعی پور( قباد)
تدوین و تنظیم : احمد پژمان
انتشار : 1366 (1987)


یا مطلع : آفت زده به باغمون خونه به خونه
101 – خانه سرخ
کلام : ایرج جنتی عطایی
ملودی : داود بهبودی
تنظیم : احمد پژمان
انتشار : (1987)1366
مطلع : خانه سرخ و کوچه سرخ است و خیابان سرخ است
باری از خون پهنه ی برزن و میدان سرخ است
102- با من از ایران بگو
کلام : ایرج جنتی عطایی
ملودی : داود بهبودی
تنظیم : احمد پژمان
انتشار : (1987)1366
مطلع : یاور از ره رسیده با من از ایران بگو
از فلات غوطه ور در خون بسیاران بگو
103- گفتگو با دل
کلام : معینی کرمانشاهی
ملودی : عماد رام
تنظیم : احمد پژمان
انتشار : (1987)1366
مطلع : به تو می گم که نشو دیوونه ای دل
به تو می گم که نگیر بهونه ای دل
104- بمان مادر
کلام :نادر نادر پور
ملودی : بابک افشار
تنظیم : احمد پژمان
انتشار : 1989(1368)
مطلع : تلنگر می زند بر شیشه ها سرپنجه ی باران
نسیم سرد می خندد به غوغای خیابان ها
105-به پا خیزید
کلام : شهرام دانش
ملودی : بابک افشار
تنظیم : احمد پژمان
انتشار : 1989(1368)
مطلع :
به پاخیزید الا ای سوگواران الا ای وارثان سربداران
106- و در این بن بست
کلام : احمد شاملو
ملودی : بابک افشار
تنظیم : احمد پژمان
انتشار : 1989(1368)
مطلع : دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را می بویند مبادا شعله ای در آن نهان باشد.
107- خاک خسته
کلام : ایرج جنتی عطایی
ملودی : بابک افشار
تنظیم : زاره کشیشیان
انتشار : 1989(1368)
مطلع : نعره کن ای سرزمین جان سپردن نعره کن
نعره کن ای خاک خسته خاک گلگون نعره کن
108- نارفیق
کلام : هما میرافشار
ملودی : بابک افشار
تنظیم : زاره کشیشیان
انتشار : 1989(1368)
مطلع : ما ظاهرا رفیقان بس نارفیق بودیم
هر پشت اعتمادی زخمی به خنجر کردیم
109- پرنده مهاجر
کلام : ایرج جنتی عطایی
ملودی و تنظیم : صابر راستین
انتشار : 1990(1369)
مطلع : ای پرنده ی مهاجر ای پر از شهوت رفتن
فاصله قد یه دنیاست بین دنیای تو ومن
110- سهم من
کلام : اردلان سرفراز
ملودی : فرید زولاند
تنظیم : عبدی یمینی
انتشار : 1990
مطلع : سهم من از تو چه بوده غیر آزار
تویی که دنیا برات شده یه بازار
111- آهای مردم دنیا
کلام : اردلان سرفراز
ملودی و تنظیم : فرید زولاند
انتشار : 1990: آهای مردم دنیا آهای مردم دنیا گله دارم گله دارم
من از عالم و آدم گله دارم گله دارم
112- نون و پنیر و سبزی
کلام : شهیار قنبری
ملودی : فرید زولاند
تنظیم : منوچهر چشم آذر
انتشار : 1990مطلع : نون و پنیر و هق هق سفره سرد عاشق
نون و پنیر و فندق رخت عزا تو صندوق
113- امان از
کلام : شهیار قنبری
ملودی و تنظیم : عبدی یمینی
انتشار : 1371


: امان از راه بی عابر امان از شهر بی شاعر
امان از راه بی روزن امان از این همه رهزن
114- دو مسافر
کلام : شهیار قنبری
ملودی و تنظیم : عبدی یمینی
انتشار : 1371
مطلع : دو مسافر بر در دو رهاتر در باد
از غزل افتاده فرصتی بی فریاد
115- روز مبادا
کلام : شهیار قنبری
ملودی و تنظیم : عبدی یمینی
انتشار : 1371
مطلع : پس پشت پنجره عادت مرگه
باغ پاییزی ما مسلخ برگه
116- شایدباید
کلام : شهیار قنبری
ملودی و تنظیم : عبدی یمینی
انتشار : 1371
مطلع : بگو کی بود تو رو به گریه انداخت
کی بود که از بغض ات ترانه می ساخت
117- تمام من
کلام : شهیار قنبری
ملودی و تنظیم : عبدی یمینی
انتشار : 1371
مطلع : تمام ناتمام من با تو تمام می شود
شاعر بی نام و نشان صاحب نام می شود.
118- هم صدا
کلام : اردلان سرفراز
ملودی : فرید زولاند
تنظیم : کاظم عالمی
انتشار : 1990
مطلع : اگه هم صدام بودی اگه هم صدام بودی هیچ کی حریفم نمی شد
119- سفره سین
کلام : زویا زاکاریان
ملودی و تنظیم : داود اردلان
انتشار : 1372
مطلع : پلاس کهنه ی اندیشه را دور باید انداخت
زمان بر مغز و پوست کهنگی می تازد امروز
120 – بالای نی
کلام : شهیار قنبری
ملودی : دکتر محمد زمانی
تنظیم: عبدی یمینی
انتشار : 1372
مطلع : وقت از نی کر شدن وقت عریان تر شدن
گم شدن پیدا شدن بی در وپیکر شدن
121- چی بگم
کلام : ؟
ملودی : بابک بیات
تنظیم : آرمن آهارونیان
انتشار : 1372
مطلع : چی بگم وقتی که آفتاب نمی تابه وقتی بارون نمی باره
وقت مرغ زخمی شب روی دیوارای خونمون می ناله

پی نوشت:
1- با تشکر از دوست گرامی محمود بی تا .





نویسنده : حمید
پنج شنبه 3 شهریور 1389

۱۳۸۹ مرداد ۲۹, جمعه

داریوش (قسمت نهم )

هفته نامه اطلاعات دختران و پسران 27 آبان 1357 داریوش ، ناصر حجازی ،محمد صادقی و اسماعیل حاج رحیمی پور
کاور آلبوم داریوش از وطن می گوید انتشار 1358 در برمس انگلیس
کاور بازتولید شده ی آلبوم داریوش امروز 1359


داریوش
قسمت نهم



.
داریوش در برنامه ی آنکات و در مصاحبه با علیرضا امیر قاسمی درباره اولین کار پس از انقلابش در لس آنجلس بیان داشت که آلبومی تحت نام داریوش دیروز و امروز را منتشر کرده است.
در رابطه با این موضوع، ماجرا را از فرید زولاند پرسیدم و ایشان در پاسخ به من این گونه نوشتند:
آلبوم نامه به وطن در سال 1981در لس آنجلس منتشر شد و تهیه کننده خودم ( فرید زولاند ) بودم.
آنچه که روشن است این است که این آلبوم به آهنگسازی و تهیه کنندگی فرید زولاند ساخته و منتشر شده است.
در این آلبوم مجموعا 5 آهنگ جای داده شد.
1- نامه به وطن 2- پند حافظ 3- ولایت 4- گره کور 5- وطن
تمامی آهنگ ها ساخته فرید زولاند بود به جز آهنگ وطن که پیش از این در انگلیس منتشر شده بود و مجددا داریوش آن را در این آلبوم نیز جای داده بود.
شعر«نامه به وطن»سروده ی سید اشرف الدین حسینی بود که در دوران مشروطه آن را نوشته بود و انتخاب فرید زولاند و داریوش در کار بر روی این شعر ،به دلیل مناسبت فراوان با آن روزهای میهن ، بسیار قابل توجه است
یاران منشینید خموش ایران در سایه ی دار است
زیر ساطور تبه کاران است منشینید خموش
شعر پند حافظ نیز که توسط فرید زولاند آهنگسازی شد را حافظ در دورانی سروده بود که ریاکاری و تظاهر شبیه دوران آقایان تازه به قدرت رسیده بود.
ظاهرا شعر پند حافظ را پدر داریوش ، محمود اقبالی برای ایشان فرستاده بود و از او خواسته بود که حتما این شعر را اجرا کند.
این چه شوری است که در دور قمر می بینم
همه آفاق پر از فتنه و شر می بینم
تمامی آثار آلبوم نامه به وطن توسط آندرانیک تنظیم شد.
در رابطه با سال انتشار آلبوم نامه به وطن یا همان داریوش امروز روایت ها مختلف است. فرید زولاند آهنگساز این آلبوم سال 1981یا همان 1360شمسی را سال انتشار می داند.
اما کاور آلبومی که در حال حاضر در بازار موجود است و توسط شرکت پارس ویدئو تجدید چاپ شده سال 1984 ( 1363) را سال انتشار آلبوم می داند .
آهنگ پند حافظ در شو نوروز 1363 تلویزیون جام جم گنجانده شده است.
اگر چه تصور خود من تا پیش از این مسئله ، این بود که نخستین آلبوم داریوش در لس آنجلس آلبوم خاک خوب من است ولی پس از دیدن مصاحبه داریوش در آنکات که معتقد بود نخستین کار همان نامه به وطن بوده است، من نیز تجدید نظر کردم.
در سال 1982 در آلبومی تحت نام "انتخابی یک" توسط شرکت ترانه یک اجرا توسط داریوش به نام "فدایی وطن" منتشر میشود. این ترانه سروده ی مسعود امینی بود.
در سال 1361 داریوش و هایده آلبوم مشترکی را تحت نام "خاطره " وارد بازار می کنند. در این آلبوم سه اجرا از داریوش و به آهنگسازی صادق نوجوکی گنجانده شد. ندیم ، روزگار نامهربان ، نشانی از تو می بینم سه آهنگی بود که صادق نوجوکی برای داریوش ساخت و دکتر ایرج رزمجو سراینده ی هر سه ترانه بود.
ترانه ی ندیم در شو نوروزی 1362 تلویزون جام جم پخش شد.
در آن روزها صادق نوجوکی فعالیت گسترده ای با هایده داشت.اگر چه به اعتقاد من ، این سه آهنگ در قیاس با دیگر ساخته های نوجوکی از درجه ی پایین تری برخوردار است و کلام ایرج رزمجو نیز متاسفانه یارای نزدیکی به آثار امثال اردلان سرفراز و ایرج جنتی عطایی را ندارد.
نکته ای که می بایست به آن اشاره داشت این است که از شهیار قنبری ترانه سرای ارزشمند پیش از انقلاب تا سال 1990 هیچ گونه کاری با صدای خوانندگان مشهور پخش نشد و خوانندگانی چون داریوش و ابی از سال 90 بود که به همکاری با او پرداختند . در نظر بگیرید که بر فرض مثال اگر داریوش در اوایل دهه ی شصت به جای اجرای ندیم و روزگار نامهربان، فرضا ترانه هایی چون لالادیگه بسه گل لاله و یا دلریخته شهیار قنبری را اجرا می کرد چه اندازه می توانست موثرتر باشد.
در یک تک تراک داریوش در اوایل دهه ی شصت ترانه ی دل من را اجرا می کند.
دل من دیگه خطا نکن با غریبه ها وفا نکن
این ترانه نیز حکایت جالبی دارد.
در کاور آلبوم آهای مردم دنیا که در سال 1993 منتشر شد و مجموعه ای از گلچین آثار داریوش را جای داده بود نام سراینده ی ترانه ی « دل من » اشتباها ایرج رزمجو آورده شده است . حتی در سایت داریوش نیز این نام اشتباها به عنوان سراینده ی ترانه آورده شده بود.
لذا برای رفع شبهه و با توجه به این که خانم همامیرافشار در مصاحبه ای، خود را سراینده ی ترانه ی «دل من » می دانست ، موضوع را با فرید زولاند در میان گذاشتم. جالب این جاست که در کاور دیگری فرید زولاند را آهنگساز ترانه ی دل من معرفی کرده بودند.
فرید زولاند در رابطه با ترانه ی«دل من » برای من این گونه نوشت:
دل من آهنگساز محمد حیدری و ترانه سرا هما میرافشار می باشد و در سال 1981 این آهنگ را داریوش با یاد حسن خیاط باشی خوانده که البته آقای خیاط باشی قبلا در ایران اجرا کرده بود.
دل من سومین اجرای بازخوانی داریوش پس از مسبب و زهره نیز محسوب می شد.
در سال 1983 یا همان 1362 داریوش دست به ابتکار تازه ای می زند.
داریوش در آلبومی تحت نام «خاک خوب من » که به آهنگسازی بابک افشار ساخته شده بود دست به اجرای کارهای سنتی می زند و بابک افشار نیز در تنظیم این آلبوم از سازهای سنتی بهره می جوید.
در این آلبوم کارهای زیر موجود است:
1- بهار خاموش 2- نفرین بر دشمن 3- گذری بر شبانه 4- خسته ام 5- کارون 6- هو علی مدد7- سلام
نکته ی جالب در رابطه با این آلبوم این بود که تنها یک ترانه ی به روز در مجموع این آلبوم موجود بود و آن ترانه نیز ترانه سلام یا همان خاک خوب من بود که توسط عباس مرادی نوشته شده بود.
سلام ای خاک خوب مهربانی درفش سرفراز کاویانی
اما از شش ترانه دیگر این آلبوم دو شعر از احمد شاملو ، یک شعر از کارو ، یک شعر از باباطاهر و یک ترانه ی قدیمی از اردلان سرفراز بود که در اختیار بابک افشار به امانت باقی مانده بود.
نکته ای دیگر این که در ابتدای یکی از آهنگ های این آلبوم، ترانه ای به نام هو علی مدد نیز توسط داریوش اجرا شده است. اما نکته جالب اینجاست که این آهنگ پیش از انقلاب توسط خانم رامش ، اجرا شده بود و نکته ی دیگر این که ملودی اجرا شده توسط خانم رامش ، دقیقا همان ملودی گذری بر شبانه است که داریوش خوانده است. به عبارتی دیگر بابک افشار ، ملودی را که یک بار خانم رامش اجرا کرده بود در اختیار داریوش قرار داد.
داریوش در 14 اکتبر 1985 برابر با 25 مهر 1364 کنسرتی را در پالاس برگزار کرد که طی آن بیشتر کارهای موجود در آلبوم خاک خوب من را بر روی صحنه اجرا نمود.
در سال 1363 آلبومی مشترک توسط داریوش ، ابی و هایده منتشر می شود . از داریوش در این آلبوم ترانه ی تکیه بر باد و دل من جای می گیرد.
در سال هزار و سیصد و شصت و سه ، داریوش همکاری مجدد خود با فرید زولاند و اردلان سرفراز را از سر می گیرد . در جدی ترین همکاری ترانه نازنین ضبط می شودو در نوروز 1364 از شو تلویزیونی جام جم پخش میشود.
نکته ی بسیار مهم این است که آلبومی که در حال حاضر با نام نازنین با صدای داریوش در بازار موجود است آلبومی است که در واقع شرکتهای موسیقیایی لس آنجلس در سال هزار و نهصد و نود ترکیب و منتشر کرده اند.در واقع هر کدام از ترانه های موجود در این آلبوم ، به شکل دو ترانه و همراه با آثار خوانندگان دیگر عرضه شده اند.
در واقع آلبومی با حضور یک آهنگساز و چند خواننده منتشر می شد.
بر فرض مثال در سال 1982 ترانه  فدائی وطن در آلبوم انتخابی یک (مدادرنگی) شرکت ترانه منتشر گردید. آلبومی که در آن ترانه های مدادرنگی(ابی) ، پند حافظ (ستار) نیز موجود بود.
ترانه های آینه و نیایش در آلبوم دلبر به آهنگسازی فرید زولاند و با حضور داریوش ، ابی و معین در زمستان سال هزار و سیصد و شصت و شش(1987) منتشر شد.
ترانه لالایی در آلبوم هزار و یک شب به آهنگسازی فرید زولاند و با حضور هایده ، معین ، ابی و داریوش و در سال هزار و سیصد و شصت و شش(1987) منتشر شد.
ترانه های سرگردون و مرا به خانه ام ببر در سال هزار و سیصد و شصت و نه (1990)در آلبوم مرا به خانه ام ببر که ساخته ی آرمیک و سروده های ایرج جنتی عطایی بود وارد بازار گشت .
دو ترانه یاس پرپر و جنگل جاری نیز در سال 1988 در آلبومی تحت نام مطرب (ابی- داریوش- ستار) منتشر شد.
اما همانگونه که مشاهده می کنید کلیه ی این ترانه ها امروزه روز در قالب یک آلبوم و تحت نام نازنین در بازار موجود می باشد.
نکات موجود در باره ی ترانه های موجود در آلبوم نازنین:
ترانه سرگردان این بار با تنظیم آرمیک بازخوانی می شود .
ترانه یاس پرپر سروده ی هما میر افشار به موضوع جنگ ایران و عراق می پردازد و شاعر به حماسه آفرینی سربازان وطن اشاره ای می کند.
در دوران جنگ ایران و عراق داریوش به موضوع جنگ نیز در کارهایش پرداخت و ترانه هایی چون بمان مادر ، یاس پرپر ، کارون را در این زمینه اجرا کرد.
ترانه ی حادثه یکی از اشعار عرفانی اردلان سرفراز محسوب می شود که ملودی جاودانه فرید زولاند وتنظیم ماندگار آندرانیک این اثر را به یکی از ماناترین آثار تولید شده غربت تبدیل کرده است.
بسیاری از ترانه های موجود در آلبوم نازنین توسط نادر رفیعی به شکل ویدئو فیلم برداری و ضبط می شود.

73- نامه به وطن
کلام : سید اشرف الدین حسینی
ملودی : فرید زولاند
تنظیم : آندرانیک
انتشار: 1360
مطلع : یاران منشینید خموش ایران در سایه ی دار است
زیر ساطور تبهکاران است منشینید خموش

74- پند حافظ
کلام : حافظ
ملودی : فرید زولاند
تنظیم : آندرانیک
انتشار : 1360
مطلع : این چه شوری است که در دور قمر می بینم
همه آفاق پر از فتنه و شر می بینم

75- ولایت
کلام : اردلان سرفراز
ملودی : فرید زولاند
تنظیم : آندرانیک
انتشار : 1360
مطلع :
ای همه شعر و حکایت ای بزرگ ای بی نهایت
ای همه دارو ندارم اعتبارم ای ولایت

76- گره کور
کلام : اردلان سرفراز
ملودی : فرید زولاند
تنظیم : آندرانیک
انتشار : 1360
: کلاف سرنوشت من سر درگم همیشه
طلسم کور این گره یه لحظه وا نمی شه

77- ندیم
کلام : ایرج رزمجو
ملودی : صادق نوجوکی
تنظیم : ناصر چشم آذر
انتشار : 1361
مطلع : ای ندیم روز و شبم ای همدم دیرین من
ای نشان عشق و وفا ای مایه ی تسکین من

78- روزگار نامهربان
کلام : ایرج رزمجو
ملودی و تنظیم : صادق نوجوکی
انتشار : 1361
مطلع: زندگی ای روزگار ای چرخ گردون
توی سینه قلبمو این قدر نلرزون

79- نشانی از تو می بینم
کلام : ایرج رزمجو
ملودی و تنظیم : صادق نوجوکی
انتشار : 1361
مطلع : نمی دانی که من در هر ستاره که مه را تا سحر یار و ندیم است
و یا در چهره ی سرخ شقایق که خود بازیچه ی دست نسیم است.

80- دل من
کلام : هما میر افشار
ملودی : محمد حیدری
تنظیم : آندرانیک
انتشار: 1363
مطلع : دل من دیگه خطا نکن
با غریبه ها وفا نکن

81- بهار خاموش
کلام : احمد شاملو
ملودی و تنظیم : بابک افشار
انتشار : 1362
مطلع : برآن فانوس کش دستی نیفروخت
بر آن دوکی که بر رف بی صدا ماند

82- نفرین بر دشمن
کلام : باباطاهر
ملودی و تنظیم : بابک افشار
انتشار : 1362
مطلع : خدایا این وطن ماوای مایه

83- گذری بر شبانه
کلام : احمد شاملو
ملودی و تنظیم : بابک افشار
انتشار : 1362
مطلع : نه دود از کومه ای بر خواست در ده
نه چوپانی به صحرا دم به نی داد
84- خسته ام
کلام : اردلان سرفراز
ملودی و تنظیم : بابک افشار
انتشار : 1362
مطلع : محبس خویشتن منم از این حصار خسته ام
من همه تن انا الحق ام کجاست دار خسته ام

85- کارون
کلام : کارو
ملودی و تنظیم : بابک افشار
انتشار : 1362
مطلع : ای مقصد آزادگی پر باز کن
کارون صدایت می زند پرواز کن

86- سلام ( خاک خوب من )
کلام : عباس مرادی
ملودی و تنظیم : بابک افشار
انتشار : 1362
مطلع : سلام ای خاک خوب مهربانی درفش سرفراز کاویانی
سلام ای گمشده در بودن خویش به یغما رفته هم آیین و هم کیش

87- تکیه بر باد
کلام : لیلا کسری
ملودی : فرید زولاند
تنظیم : آندرانیک
انتشار : 1363
مطلع : به خیالم که تو دنیا واسه تو عزیزترینم
آسمون ها زیر پامه اگه با تو رو زمینم

88-مرا به خانه ام ببر
کلام : ایرج جنتی عطایی
ملودی و تنظیم : آرمیک
انتشار : (1990)1369
مطلع : شب آشیانه شب زده چکاوک شکسته پر
رسیده ام به ناکجا مرا به خانه ام ببر

89- نازنین
کلام : اردلان سرفراز
ملودی : فرید زولاند
تنظیم : منوچهر چشم آذر
انتشار : (1985)1364
مطلع : ای نازنین ای نازنین در آِینه ما را ببین
از شرم این صد چهره ها در آینه افتاده چین
90- آینه
کلام : اردلان سرفراز
ملودی : فرید زولاند
تنظیم : آرمن
انتشار : (1987)1366
مطلع:
رو می کنم به آینه رو به خودم داد می زنم
ببین چقدر حقیر شده اوج بلند بودنم

91- حادثه
کلام : اردلان سرفراز
ملودی : فرید زولاند
تنظیم : آندرانیک
انتشار : (1985)1364
مطلع : گفتم تو چرا دور تر از خواب و سرابی خواب و سرابی
گفتی که منم با تو ولیکن تو نقابی اما تو نقابی

92- لالایی
کلام : اردلان سرفراز
ملودی : فرید زولاند
تنظیم : آندرانیک
انتشار : 1366
مطلع :
لالا لا لا گل زیره بابا دستاش به زنجیره
می گه هرگز نگو دیره که هر روز روز تقدیره

93-نیایش
کلام : اردلان سرفراز
ملودی : فرید زولاند
تنظیم : منوچهر چشم آذر
انتشار : (1987)1366
مطلع : خدایا خدایم آه ای خدایم
صدایت می زنم بشنو صدایم

94- سرگردان
کلام : ایرج جنتی عطایی
ملودی : منوچهر چشم آذر
تنظیم : آرمیک
انتشار : (1990)1369
مطلع : از عذاب جاده خسته نرسیده و رسیده
آهی از سر رسیدن نکشیده و کشیده

95- جنگل جاری
کلام : ایرج جنتی عطایی
ملودی : عارف قزوینی
تنظیم : منوچهر چشم آذر
انتشار : 1367(1988)
آلبوم:مطرب
مطلع : در این حریم شبانه ستم گرفته
در این شب خوف و خاکستر که غم گرفته

96- یاس پرپر
کلام : هما میر افشار
ملودی و تنظیم : آندرانیک
انتشار : 1367(1988)
آلبوم: مطرب
مطلع :
لالایی لالایی لالایی عزیز نازنین من لالایی
بخواب این آخرین خواب تو شیرین پس از این قهرمان قصه هایی

97- فدایی وطن
کلام : مسعود امینی
ملودی و تنظیم : کاظم رزازان
انتشار : 1361(1982)
آلبوم: انتخابی 1
مطلع : وطن اینجا کسی فکر کسی نیست
اگه از گشنگی الان بمیری برای بردن نعشت یکی نیست
پی نوشت :
1- با نهایت سپاس از دوست گرامی خانم آنسه امیری به دلیل برقراری تماس با استاد بابک افشار و طرح پرسش های من در رابطه با سال انتشار آلبوم خاک خوب من و خاک خسته.
2- تشکر همیشگی از بابک عزیز بابت ارسال عکس نخست.
3- با نهایت سپاس از دوست نازنین مجتبی طوفان زاده که کاور واقعی آلبوم مرا به خانه ام ببر را برایم ارسال نمود.
نویسنده حمید
جمعه 29 مرداد 1389

۱۳۸۹ مرداد ۲۳, شنبه

داریوش (قسمت هشتم)



اطلاعات هفتگی 4 شهریور 1356

جوانان یک اسفند 1356





اطلاعات بانوان 9 آذر 1356

اطلاعات هفتگی 10 تیر 1357

جوانان 24 خرداد 1355

جوانان 21 مهر 1354

پیش گفتار:
پیش از هر چیز لازم است اصلاح نمایم سازنده ی ملودی سپید و سیاه ، محمد شمس نمی باشد ، بلکه سازنده ی ملودی امیر آرام است که متاسفانه در سایت خواننده ارجمند که منبع نوشته ی من بود ، اطلاعات غلط ذکر گردیده ، لذا با نهایت سپاس از دوست نازنین بابک گرامی موضوع را اصلاح می کنم.
داریوش
قسمت هشتم




از دیگر رویدادهای سال 1356 ، ماجرای دوستی و عشق شدید داریوش و گوگوش بود. این موضوع در بیشتر نشریات هنری مورد انعکاس قرار گرفت . هر هفته شایعاتی پیرامون ازدواج این دو مطرح می شد . حتی این دو ، دست به اجرای مشترکی نیز زدند و ترانه ای تحت نام «آیرلیق » نیز با اجرای مشترک این دو از رادیو دریا پخش شد. اگر چه ، در حال حاضر نسخه ی اجرا شده مجزای این دو از این ترانه موجود می باشد.
حتی در نشریات این سال ، خبر از آلبومی مشترک توسط داریوش و گوگوش نیز بود که طی آن هر کدام اجراهای منتشر شده ی دیگری را بازخوانی کند. سخن از تمرینات برای ضبط آلبوم نیز به میان آمد اما پس از جدایی این دو ماجرا فیصله یافت.
در اقدامی عجیب این دو در بهار 1357 از یکدیگر جدا شدند و هر دو در اقدامی عجیب تر دست به ازدواج زدند. داریوش نخستین ازدواج خود را در تابستان 57 انجام می دهد و گوگوش نیز در همان تاریخ با شخصی به نام همایون دست به ازدواج سوم خود می زند.
داریوش به قول خود تا پیش از ماجرای اسیدپاشی ممنوع الخروج بوده که پس از این حادثه و جهت معالجه ی صورتش ، دست به سفری در همان سال 56 به مدت کوتاهی می زند.
در شهریور 56 و در همان ایامی که داریوش بر اثر اسید پاشی در بیمارستان بستری بود ، واروژان خالق بسیاری از ملودی های نوین ره به دیار دیگر می سپارد. ظاهرا در روز خاکسپاری هنرمندان اندکی شرکت کرده بودند.
در اوایل 1357  داریوش آلبومی تحت نام گلایه ها را با منوچهر چشم آذر کار می کند.
این آلبوم توسط شرکت سی بی اس رکورد که در خیابان عباس آباد ، خیابان پاکستان ، کوی دوم ، شماره 13 واقع شده بود منتشر و پخش گردید.
در طرف اول این نوار، ترانه های سال دوهزار ، سقوط و داد از این دل قرار داشت و در طرف دوم نیز ترانه گلایه جای گرفته بود.
این آلبوم در استودیو پاپ و به صدابرداری محسن کلهر ، ناصر فرهودی و رحیم ناجی ضبط شده بود.
در نظر سنجی سال 1356 هفته نامه جوانان و ستاره سینما داریوش عنوان بهترین خواننده را کسب می کند.
آثار منتشر شده داریوش در سال 56
50- به خود رسیدن
کلام : شهیار قنبری
ملودی : فرید زولاند
تنظیم : آندرانیک
انتشار : فروردین 1356
مطلع :
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود.

51- اجازه
کلام : رضا عطایی
ملودی و تنظیم : واروژان
انتشار : فروردین 56
مطلع :
کوهو می ذارم رو دوشم رخت هر جنگ و می پوشم
موج و از دریا می گیرم شیره ی سنگ و می دوشم
رضا عطایی سراینده ی ترانه ی اجازه که از فعالین عرصه ی تاتر بود بر اثر سانحه ی غرق شدن پیش از انقلاب درگذشت.
52- فریاد زیر آب
کلام : ایرج جنتی عطایی
ملودی و تنظیم : بابک بیات
انتشار : فروردین 1356
مطلع :
ضیافت های عاشق را خوشا بخشش خوشا ایثار
خوشا پیدا شدن در عشق برای گم شدن در یار

53- سال دوهزار
کلام : اردلان سرفراز
ملودی و تنظیم : منوچهر چشم آذر
انتشار : اوایل 1357
مطلع :
سال سقوط سال فرار سال گریز و انتظار
فصل شکفتن فلز سال سیاه دوهزار
54- سقوط
کلام : شهیار قنبری
ملودی : فریبرز لاچینی
تنظیم : منوچهر چشم آذر
انتشار : اوایل 1357
مطلع:
وقتی که گل در نمیاد سواری این ور نمیاد
کوه و بیابون چی چیه؟
55- داد از این دل
کلام : باباطاهر
ملودی : پرویز مقصدی
تنظیم : منوچهر چشم آذر
انتشار : اوایل 1357
مطلع :
دو زلفونت بود تار ربابم
چه می خواهی از این حال خرابم

56- گلایه ها
کلام : اردلان سرفراز
ملودی و تنظیم : منوچهر چشم آذر
انتشار : اوایل 1357
مطلع :
برای گفتن من شعر هم به گل مانده
نمانده عمری و صدها سخن به دل مانده

57- قلندر
کلام : اردلان سرفراز
ملودی : فرید زولاند
تنظیم : منوچهر چشم آذر
انتشار : زمستان 1356
مطلع :
دربدر همیشگی کولی صد ساله منم
خاک تمام جاده هاست جامه کهنه تنم
58- جشن دلتنگی
کلام : ایرج جنتی عطایی
ملودی و تنظیم : آندرانیک
انتشار :اسفند 1356
مطلع :
شب آغاز هجرت تو شب در خود شکستنم بود
شب بی رحم رفتن تو شب از پا نشستنم بود.


59- رهگذر عمر
کلام : تورج نگهبان
ملودی : بابک افشار
تنظیم : ناصر چشم آذر
انتشار : 1352
مطلع :
رهگذار عمر سیری در دیاری روشن و تاریک
رهگذار عمر راهی بر فضایی دور یا نزدیک
این آهنگ به عنوان تیتراژ سریال گذر عمر به کارگردانی عزت اله مقبلی در سال 52  منتشر شد. 

در سال 57 و با زبانه کشیدن شعله های انقلاب فضای هنری نیز تحت شعاع قرار می گیرد.
در اوایل سال 1357 بار دیگر اجرایی از ترانه بوی خوب گندم منتشر می شود به شکلی که در بسیاری از رنکینگ های هفته این اجرا در صدر قرار می گیرد.

در تابستان 1357 آلبومی تازه از داریوش تحت نام آی عشق منتشر می شود. در این آلبوم ترانه هایی چون نجات ، ای عشق ، نیستی ، دیوار و فاجعه جای گرفتند.
در اویل 1357 اخباری در رابطه با حضور هنرمندان در ویلای داریوش در شمال مطرح می شود .

در اواخر شهریور 1357 داریوش از کشور خارج می شود و برای معالجه صورتش به لندن مسافرت می کند.
روز به روز اوضاع کشور وخیم تر و وخیم تر می شود به شکلی که در بهمن این سال حکومت پادشاهی سرنگون می شود.
در زمان انقلاب داریوش در کشور انگلیس حضور داشت و پس از شروع اعدام ها در کشور و موج سرکوب و اختناق در میهن ، در اولین سال انقلاب یعنی در سال 1358 داریوش آلبومی تحت نام وطن را با حضور ایرج جنتی عطایی و بابک بیات در شهر برمس در جنوب انگلیس منتشر می کند.
بسیاری از اجراها کارهایی بود که داریوش در ایران ضبط کرده بود و با خود به خارج آورده بود.
ترانه ی مار در محراب در واقع نخستین مانیفست ایرج جنتی عطایی و داریوش پیرامون حکومت تازه به قدرت رسیده بود.
در این آلبوم ترانه های زیر موجود بود:
وطن- مرگ شب – صدایم کن- سرگردان- مصلوب – همرنج
نکات قابل اشاره در آلبوم وطن:
1- دکلمه همرنج شعرخوانی ایرج جنتی عطایی بود که در این آلبوم با موزیک بابک بیات همراه شد.
2- ترانه ی سرگردان بار دیگر نیز در دهه ی 60 توسط داریوش با تنظیمی تازه بازخوانی شد .
3- آهنگ مصلوب نیز یکی دیگر از اجراهای داریوش در داخل کشور بود که یک سال پس از اجرا در خارج از کشور منتشر شد.
4- بابک بیات یار دیرین داریوش پس از انتشار این آلبوم و پس از درگذشت پدرش به ایران بر می گردد و داریوش نیز پس از دو سال زندگی کردن در انگلیس به دعوت احمد محمود به لس آنجلس کوچ می کند تا جمع سه نفری داریوش و ایرج و بابک بیات از هم بپاشد.

آثار منتشر شده از داریوش در سال 1357و 1358
60- آی عشق
کلام : اردلان سرفراز
ملودی : داود بهبودی
تنظیم : اریک
انتشار : تابستان 1357
مطلع :
عشق به شکل پرواز پرنده س
عشق خواب یه آهوی رمنده س

61- نیستی
کلام : اردلان سرفراز
ملودی : فرید زولاند
تنظیم : منوچهر چشم آذر
انتشار : تابستان 1357
مطلع :
چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایی است
ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشایی است
62- نجات
کلام : اردلان سرفراز
ملودی : جمشید زندی
تنظیم : داود اردلان
انتشار : تابستان 1357
مطلع :
نجات من به دست توست از این محبس نجاتم ده
لباس کهنه ی تن را بسوزان و حیاتم ده
63- فاجعه
کلام : ایرج جنتی عطایی
ملودی : داریوش اقبالی
تنظیم : داود اردلان
انتشار : تابستان 1357
مطلع :
بخواب ای مهربان ای یار بخواب ای کشته ی بیدار
بخواب ای خفته ی گلگون بخواب ای غوطه ور در خون
این ترانه به مناسبت تظاهرات شهریور سال 57 نوشته و اجرا شد. ظاهرا مامورین ساواک درخواست تغییر کلمه ی عاشورا را در قسمتی از ترانه داشته اند.
64-دیوار
کلام : حسین منزوی
ملودی : داود بهبودی
تنظیم : اریک
انتشار : تابستان 1357
مطلع : از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
65- وطن
کلام : ایرج جنتی عطایی
ملودی : برگرفته از آهنگ راین نوشته خوزه فلیسیانو
تنظیم : واروژان
انتشار : 1358
مطلع :
وطن پرنده ی پر در خون وطن شکفته گل در خون
وطن فلات شهیدان شب وطن پا تا به سر خون


66- مار در محراب ( مرگ شب)
کلام : ایرج جنتی عطایی
ملودی : پرویز مقصدی
تنظیم : منوچهر چشم آذر
انتشار : 1358
مطلع :
برای من که دربندم چه اندوه آوری ای تن
فراز وحشت داری فرود خنجری ای تن
67- صدایم کن
کلام : ایرج جنتی عطایی
ملودی و تنظیم : عباس خوشدل
انتشار : 1358
مطلع :
صدایم کن ای صدای تو شیشه ی شب را سنگ ویرانی
صدایم کن ای صدای تو پرده ی شب را چنگ ویرانی
68- سرگردان
کلام : ایرج جنتی عطایی
ملودی و تنظیم : منوچهر چشم آذر
انتشار : 1358
مطلع :
از عذاب جاده خسته نرسیده و رسیده
آهی از سر رسیدن نکشیده و کشیده
69- مصلوب
کلام : اردلان سرفراز
ملودی و تنظیم : صادق نوجوکی
انتشار : 1358
مطلع : به صلیب صدا مصلوبم ای دوست
تو گمان مبری مغلوبم ای دوست
70- همرنج
شعر: ایرج جنتی عطایی
موسیقی:واروژان
انتشار : 1358
مطلع : هر کسی هم رزمی ، هم خشمی ، هم رنجی دارد
هر کسی هم بزمی ، هم دستی ، هم گنجی دارد

آثار متفرقه
71- همیشه غایب
کلام : شهیار قنبری
ملودی : ویلیام خنو
تنظیم : واروژان
مطلع : یک نفر میاد که من منتظر دیدنشم
یک نفر میاد که من تشنه ی بوییدنشم

72- نفس
کلام : شهیار قنبری
ملودی و تنظیم : آندرانیک
انتشار : 1356
مطلع : اگه حتی بین ما فاصله یک نفس ، نفس من و بگیر
در میان آثار موجود از داریوش پاره ای نیز کارهای متفرقه موجود است. البته نکته ی مهمی که می بایست در نظر گرفته شود این است که بسیاری از کارهایی که توسط خوانندگان دیگر نیز خوانده شده متاسفانه توسط کمپانی های موسیقی با نام داریوش منتشر گردیده در حالی که خواننده داریوش نیست.
از کارهای متفرقه ای که خواننده ی آن داریوش است می توان به اجرای ترانه ی همیشه غایب و نفس از شهیار قنبری اشاره داشت.
ترانه ی همیشه غایب را قرار بوده داریوش در شهریور 1353 ضبط کند و لیکن در شبی که داریوش قرار بوده به استودیو برود توسط مامورین ساواک دستگیر و به زندان اوین برده می شود . نتیجتا این ترانه توسط فریدون فروغی و با ملودی ویلیام خنو اجرا می گردد. حال این که داریوش آیا پس از آزادی از زندان این ترانه را اجرا کرده بحث دیگری است.
ترانه ی نفس نیز مربوط به دورانی است که داریوش و گوگوش در سال 56 و اوایل 57 رابطه ی احساسی بسیار نزدیکی داشتند . در نشریات سال 56 آمده که حتی آلبومی را که گوگوش در زمستان 56 منتشر کرد و در آن ترانه هایی چون شکایت ، دریغ ، مرحم و.. آمده را داریوش برایش گلچین و انتخاب ترانه کرده است.

اما بسیاری از آثاری که در طی این سال ها به نام داریوش منتسب گشته در واقع مربوط به خواننده ی دیگری است .
خوانندگانی چون فرزین ، کامران ، پرویز از جمله افرادی هستند که اجراهایشان را کمپانی های انتشار نوار متاسفانه به نام داریوش وارد بازار کرده اند . برای این که به اصل موضوع بیشتر پی ببرید دو مصاحبه از کامران و فرزین را برایتان نقل می کنم تا باور پذیری آن برایتان راحت تر باشد.

هفته نامه جوانان 24 خرداد 1355فرزین : به دنیای موسیقی باید رنگ تحول داد.
«چندی پیش در شوی تلویزیونی قریب افشار ، جوانی که ته ریشی به صورت داشت چند ترانه اجرا کرد که مورد توجه مردم قرار گرفت.این جوان که نامش فرزین اعلام شده بود صدای خوب و گیرایی داشت ولی فردای آن روز عده ای وی را متهم به تقلید از صدای داریوش نمودند. حتی آنها که صدایش را پسندیده بودند گفتند افسوس که این از راه رسیده هم تحت تاثیر داریوش است.
در گفتگوئی که با فرزین داشتیم گفت: من هیچ وقت مقلد کسی نبوده و نخواهم بود. من خوانندگی را از پنج سال پیش شروع کردم و صدای من از همان زمان ها موجود است و نشان می دهد که صدای امروز من همان صدای سال ها پیش است.
شاید باور نکنید که عده ای سودجو به خاطر شهرت داریوش صفحات « مسافر » و «کوچه» را که من خوانده بودم با نام داریوش وارد بازار کردند و در آن موقع هیچ کس متوجه نشد که این صفحات با صدای من ضبط شده است. با این که در آن زمان اشتیاق زیادی به خواندن داشتم لیکن مشکلاتی از قبیل تهیه شعر و آهنگ و عدم امکانات لازم موجب گردید تا خوانندگی را برای مدتی کنار بگذارم. مشکلات موجود در راه خوانندگی تا آن حد بود که تصمیم داشتم به هیچ وجه گرد این کار نگردم ولی تشویق دوستان و وسوسه دنیای موزیک دوباره مرا به این راه کشاند. خوشبختانه مشکلات گذشته مرتفع شده ، رادیو وتلویزیون به جوان ها میدان داده و اشخاصی چون مسعود امینی ، حسین واثقی ، و چند تن دیگر حاضر شده اند از جهت شعر و آهنگ مرا در این راه یاری دهند. این بار با دست پر به میدان بازگشته ام و با آهنگ غروب ده «جنوبی» دوره جدید کارم را شروع خواهم کرد.
بعد از غروب ده به ترتیب ابر سیاه ، خدا ، خداحافظ ، آب ، پاپتی ، را اجرا خواهم کرد که به موفقیت آنها اطمینان دارم.
مسعود امینی که در آینده ترانه سرای آهنگ های فرزین خواهد بود گفت : با همین ترانه غروب ده ، روشن خواهد شد که صدای فرزین از خیلی ها بهتر است و بایستی حمایت لازم از این جوان ها بشود تا دنیای موزیک دچار یکنواختی و رکود نشود.»
همان گونه که مشاهده می کنید دو ترانه ی مسافر و کوچه را فرزین خوانده بوده ولی متاسفانه به داریوش منتسب شده است.
هم چنین ترانه ی دیگری که به داریوش منتسب شده ترانه تویی نازنینم هست که توسط خواننده ای به نام پرویز خوانده شده بود.
تویی نازنینم صمیمی ترینم الهی بمیرم غم تو رو نبینم
کامران نیز دیگر خواننده ای بود که با توجه به تقلید از داریوش چند کارش به داریوش منتسب گشت.

هفته نامه جوانان دوشنبه 21 مهر 1354
کامران : آهنگ جدائی را من خوانده ام و کمپانی ها مردم را به اشتباه انداخته اند.
«کامران خواننده جوان از چند کمپانی و پخش کننده نوار کاست به دادگستری شکایت نموده و ادعا کرد که یکی از آهنگ هایش را به نام جدائی به اسم خواننده دیگری به بازار داده اند. کامران که با آهنگ «دلم می لرزه » در شو فریدون فرخزاد به شهرت رسید اخیرا آهنگ و شعری از مسعود امینی به نام « بوی تن تو» و یا «جدایی »
که چند کمپانی من جمله استریو دیسکو به علت شباهت حیرت انگیزی که صدای کامران با یک خواننده معروف سابق دارد آن را به نام خواننده معروف سابق به بازار عرضه داشته اند. کامران می گوید من ماه ها برای تهیه این شعر و آهنگ و ضبط آن زحمت کشیدم ولی متاسفانه این کمپانی ها با سواستفاده از شباهت صدا همه امید مرا به باد دادند. آنها این آهنگ و شعر مرا با صدای خودم به نام خواننده دیگری به بازار داده و همه مردم را به اشتباه انداخته اند. من که این چنین سرخورده و ناامید شده بودم عاقبت به قانون پناه بردم تا بلکه تکلیف مرا روشن کند.»
یاور اقتداری خواننده پاپ داخل کشور نیز در اوایل دهه ی 70 شمسی آلبومی را از اجراهای گوگوش و داریوش در پیش از انقلاب به شکل غیر مجاز و تحت نام یاور وارد بازار کرد تا بسیارانی را دچار اشتباه کند که داریوش کارهای گوگوش را بازخوانی کرده است. از جمله قصه وفا ، همسفر ، همخونه کارهایی است که بسیارانی به اشتباه تصور می کنند داریوش آن را خوانده در حالی که خواننده ی آن یاور اقتداری است و نه داریوش.
پی نوشت :
با نهایت سپاس از دوست گرانقدر بابک عزیز.
نویسنده : حمید
شنبه 23 مرداد 1389

۱۳۸۹ مرداد ۱۵, جمعه

داریوش (قسمت هفتم)

هفته نامه جوانان 23 آذر 1355
اطلاعات هفتگی جمعه 4 شهریور 1356
اطلاعات هفتگی 4 شهریور 1356
اطلاعات هفتگی 4 شهریور 1356
اطلاعات هفتگی 4 شهریور 1356




هفته نامه جوانان23 آذر 1355

برخورد شدید و غیر منتظره داریوش و بهروز وثوقی در مجلس جشن


شایع است که در جریان برگزاری جشن سندیکای هنرمندان به افتخار میهمانان جشنواره سینمایی تهران در هتل اوین ، بین داریوش خواننده معروف و بهروز وثوقی درگیری شدیدی بوجود آمده و اگر پادرمیانی دوستان نبود کار به جای باریکی می کشید.در این جشن از خبرنگاران مطبوعات داخلی ، هیچ کس نبود و گرنه این خبر به بیرون درز می کرد و سر و صدای زیادی بر پا می نمود . هنوز دقیقا معلوم نیست که بگو مگو بر سر چه بوده و چه کسی آغازگر این مناقشه عجیب و داغ بوده زیرا مدعوین ناگهان می بینند که داریوش به شدت برافروخته شده و فریاد می زند : حالا به تو می گویم که چه خواهم کرد و صدای بهروز هم بلند می شود که هیچ کاری نمی توانی بکنی بلکه منم که به تو حالی خواهم کرد...این جملات ضمن این که داغتر می شود و کلمات خشنی به گوش می رسد عده ای بلافاصله هر کدام را به گوشه ای می کشند و غائله را ختم می کنند در حالی که هنوز معلوم نیست کدام یک این کشمکش را شروع کرده و موضوع دعوا چه بوده است، چون داریوش در زمینه موزیک و بهروز در کار سینماست و رقابت حرفه ای کمتر می تواند مطرح باشد ولی وقتی به موضوع خصوصی هم می رسیم باز می بینیم هیچ نوع برخورد خصوصی هم نمی توان برای این کشمکش که اینقدر هم داغ بوده و در یک مجلس رسمی اتفاق افتاده یافت ... در هر صورت باید منتظر روشن شدن ماجرا در آینده بود.

اما 27 مرداد 1356 حادثه ای بسیار تکان دهنده برای داریوش رخ می دهد.
داریوش در پارک خرم ( پارک ارم کنونی ) که متعلق به رحیمعلی خرم ( همسر سوم تاج الملوک مادر شاه)بود ، توسط یک زن مورد حمله قرار می گیرد و این شخص با پاشیدن اسید بر صورت و گردن او باعث می شود تا یک گوش داریوش 70 درصد شنوایی اش را ازدست بدهد و صورت و گردنش نیز به دلیل عوارض پاشیدن اسید آسیب ببیند.

شرح کامل ماجرای اسیدپاشی بر صورت داریوش را که سه سال پیش نیز به طور مفصل بر روی سایت قبلی ام قرار داده بودم را یک بار دیگر با هم مرور می کنیم، ضمنا در رابطه با این ماجرا فرضیه هایی را نیز با شما در میان می گذارم:

هفته نامه اطلاعات هفتگی جمعه 4 شهریور 1356

ماجرای زنی که بروی داریوش اسید پاشید .

چهارشنبه شب گذشته ، هنگامی که داریوش خواننده رادیو تلویزیون ، سرگرم اجرای برنامه در کاباره ای واقع در اتوبان تهران کرج بود ، ناگهان زنی از میان مشتریان کاباره به طرف داریوش حمله برده و ظرف محتوی اسید را به سر و روی داریوش می پاشد. چند ساعت پس از وقوع این حادثه سرویس هنری و حوادث مجله به پیگیری این واقعه پرداخت.

چگونگی ماجرا

یکی از کارکنان کاباره خرم ، که داریوش در آن اجرای برنامه می نماید و در شب حادثه در کنار سن حضور داشته است به خبرنگار ما گفت که : در حدود ساعت یازده و سی دقیقه بعدازظهر چهارشنبه بود . داریوش تازه بر روی سن آمده و دو ترانه اجرا کرده بود . سرگرم اجرای سومین ترانه (نفرین نامه) شد . در این هنگام زنی که پشت یکی از میزهای روبروی سن ، نشسته بود از جای خود بلند شد و با حرکت سریعی به روی سن آمد . داریوش به عادت همیشگی خود که در هنگام اجرای ترانه هایش ، چشمان خود را می بندد با چشمان بسته سرگرم اجرای ترانه اش بود و به همین خاطر متوجه حمله این زن به طرف خود نشد . در یک لحظه ما متوجه شدیم که این زن لیوان بزرگی را با محتویاتش به طرف داریوش پرتاب کرد . داریوش فریاد زد: سوختم سوختم و نقش بر سن کاباره شد. هجوم این زن و مدت زمانی که از بلند شدن این خانم و رفتن وی روی سن کاباره ، به قدری سریع بود که هیچ یک از ما و اعضای ارکستر داریوش ، موفق به ممانعت از اقدام وی نشدیم. داریوش کت و شلوار مشکی به تن داشت و همین موجب شد که از شدت تاثیر اسید بر بدن وی بکاهد . ما با همکاری اعضای ارکستر داریوش ، وی را به بیمارستان رساندیم. در این اثنا زنی که بروی داریوش اسید پاشیده بود ، کف سن کاباره نشسته بود .

در پاسگاه ژاندارمری کن
در ساعت دوازده شب چهارشنبه ، حدود نیم ساعت پس از وقوع این ماجرا ، مریم زنی که به صورت داریوش اسید پاشیده بود توسط مامورین به پاسگاه ژاندارمری کن تحویل گردید . مریم و راننده آژانس ، شب را تا ساعت چهار بعدازظهر روز پنجشنبه 27 مردادماه در پاسگاه ژاندارمری کن، گذراندند و مامورین ژاندارمری کن، در این فاصله تحقیقات مقدماتی خود را پیرامون چگونگی وقوع این حادثه به انجام رسانیدند.

راننده آژانس چه می گوید :
راننده آژانس ایران تاکسی ، در تحقیقات مقدماتی که از وی در پاسگاه ژاندارمری کن ، به عمل آمد اظهار داشت که در شب وقوع حادثه ، متهم به بنگاه کرایه تاکسی که وی در آن سرگرم کار است مراجعه نموده و تقاضای تاکسی می نماید . سپس از وی می خواهد که او را به کاباره خرم در اتوبان تهران کرج برده و تا پایان برنامه کاباره به اتفاق وی حضور داشته باشد . این راننده در بازجویی خود خاطرنشان نموده است که تا آن لحظه این زن را ندیده بوده و اولین باری بوده که وی را ملاقات کرده است . مامورین پاسگاه ژاندارمری کن ، با خاتمه بازجویی از راننده آژانس به انجام تحقیقات از متهم اصلی پرداختند و پرونده متهم را در ساعت 4 بعدازظهر روز پنجشنبه 27 مردادماه تحویل بازپرس کشیک دادسرا کرده است.

گفتگو با مریم

ساعت سه و بیست دقیقه بامداد پنج شنبه هفته گذشته ، دو ساعت و بیست دقیقه پس از اینکه مریم منظور خود را که اسیدپاشیدن بر سر و روی داریوش بود عملی کرد و پس از دستگیری بوسیله مامورین گشت شبانه پاسگاه ژاندارمری کن ، به پاسگاه مزبور منتقل شد با گزارشگر سرویس حوادث اطلاعات هفتگی که پس از بروز این حادثه از ماجرا آگاه شده بود روبرو شد و در مورد انگیزه کاری که کرده بود حرفهایی زد که در زیر می خوانید :

من یک زن کولی هستم ، اهل چهارمحال بختیاری می باشم و تا چهار سال پیش ، تنها یکبار سفری کوتاه به تهران کرده بودم . یازده ساله بودم که بنا به درخواست والدینم ، تن به ازدواج دادم و از آنجا که ازدواج در این سن برای من هیچ مفهومی نداشت بیش از یک ماه ، نتوانستم با شوهرم زندگی کنم و شوهرم وقتی دید ، من نمی توانم برای او زن زندگی باشم قبول کرد مرا طلاق بدهد . چهار سال گذشت و من به اصفهان رفتم و یادم می آید کلاس هفتم بودم و پانزده سال داشتم و یک روز بعد از ظهر که به اتفاق خواهرم به سینما می رفتم در خیابان با شوهر دوم خودم آشنا شدم و یک ماه بعد با وی ازدواج کردم. شوهرم واقعا یک مرد نمونه و یک شوهر ایده ال بود . من به همراه شوهرم به بلوچستان رفتم و به زندگی خانوادگی خودم با وی در آنجا ادامه دادم . من با اینکه هیچ وقت به تهران سفر نکرده بودم و بیشتر دختر صحرا و کوه بودم تا دختر شهر ولی هیچ وقت از دنیای مد و زیبایی جدا نبودم و همیشه آخرین مدهای لباس برای اولین بار بر تن من دیده می شد به طوریکه دوستانم که به تهران سفر می کردند و نزد من بر می گشتند می گفتند در تهران هم زنی به زیبایی و شیک پوشی تو ندیدیم ولی هیچ کدام از این تعریف ها برای من اهمیت نداشت. من ضمن این که برای همسرم سعی می کردم یک زن خوب باشم در خانه هم برای او خدمتگذار واقعی بودم و هیچ وقت نخواستم خواسته شوهرم را که آوردن یک یا دو زن خدمتکاربرای من بود قبول کنم . اینها را می گویم برای اینکه بدانید من هیچ وقت نمی خواستم یک زن سبکسر باشم و زندگی خانوادگی برایم واقعا ارزش داشت تا اینکه آن روز فراموش نشدنی که حالا می گویم تلخ ترین روز زندگیم بود برای من فرا رسید.

بهار دو سال پیش { 1354} بود و ششمین فرزند من یک ساله بود که یکی از دوستانم می خواست به اتفاق شوهرش به تهران بیاید .از من خواست اگر چیزی لازم دارم بگویم تا از تهران برایم بیاورد و من به او سفارش یک جفت کفش و چند نوار آهنگهای ایرانی را دادم . وقتی به من گفت دوست داری کدام خواننده ها را برایت بیاورم گفتم مهم نیست چه خواننده ای باشد ، تازه ترین آهنگهای روز را بخر و برایم بیاور و دوستم همین کار را کرد . من تا آن زمان اصلا داریوش را نمی شناختم . در بین کاست ها دو آهنگ هم از خواننده ای به اسم داریوش ضبط شده بود که من دربین همه آهنگ ها ، فقط از صدا و آهنگهای این خواننده خوشم آمد به طوری که صدها بار آنرا گوش کردم . چند روزی گذشت و یک روز که من به تنهایی در شهر قدم می زدم وقتی ازجلوی تنها کاست فروشی شهر رد می شدم چشمم به پوستر بزرگ یک مرد افتاد . وارد مغازه شدم و ضمن خریدن چند نوار از فروشنده پرسیدم این پوستر کیست و او در جوابم گفت داریوش خواننده و از همین لحظه بود که من دچار بزرگترین اشتباه زندگیم شدم.
اشتباهی که حالا پس از دو سال هیچ چیز نمی تواند جبرانش کند . من چنان مجذوب این پوستر شدم که خواستم آنرا خریداری کنم ولی فروشنده می گفت من آنرا نمی فروشم و این را برای خودم از تهران خریداری کرده ام . به هر ترتیبی بود با پرداختن پنجاه تومان آن پوستر را خریدم و با خود به خانه آوردم ولی فرصت نصب آنرا پیدا نکردم چون شوهرم همان روز به من اطلاع داد که ما برای همیشه به تهران می رویم . مثل اینکه همه چیز دست به دست هم می داد تا راه اشتباهی را که در پیش گرفته بودم هموارتر شود . از این خبر خیلی خوشحال شدم چون مطمئن بودم در تهران فرصت دیدار داریوش نصیبم خواهد شد . چند روز بعد راهی تهران شدیم و در خانه مجللی که شوهرم نیمی از آنرا به اسم من کرده بود اقامت کردیم و من یک هفته پس از ورود به تهران بود که پوستر داریوش را به دیوار یکی از اتاق های خانه نصب کردم . وقتی ظهر آن روز ، شوهرم به خانه آمد و پوستر داریوش را روی دیوار دید خیلی عصبانی شد و ضمن پاره کردن آن با من دعوا کرد که این کارها چیست که تو می کنی ؟
بعد از آن خیلی خلاصه تلاش های خودم را و دیدارهایی را که با داریوش داشتم برایتان می گویم.سه ماه بعد ، خواهرم که به اتفاق شوهرش در اروپا زندگی می کند به تهران آمد و در سومین روز اقامت خود از شوهرم خواست که او و شوهرش را به کاباره ای ببرد که در آنجا خواننده های ایرانی برنامه اجرا می کنند. من که در آگهی های روزنامه خوانده بودم داریوش در شکوفه نو برنامه اجرا می کند از شوهرم خواستم ما را به شکوفه نو ببرد ولی شوهرم قبول نکرد و گفت محیط آنجا را دوست ندارم و آن وقت من گریه کنان به شوهرم گفتم که حتما باید به شکوفه نو برویم . شوهرم قبول کرد و ما به اتفاق به شکوفه نو رفتیم. هیچ وقت آن لحظه را که برای اولین بار ، داریوش را می دیدم فراموش نمی کنم . وقتی داریوش بر روی سن آمد و شروع به خواندن کرد این عشق گناه آلود با من کاری کرده بود که ضربان شدید قلبم را به خوبی احساس می کردم. پس از پایان برنامه به خانه برگشتیم و خوابیدیم و صبح زود که من از خواب بیدار شدم ، یکی از آهنگهای داریوش را بر روی ضبط صوت پخش کردم . شوهرم از خواب بیدار شد و با عصبانیت ضبط صوت را خاموش کرد و من به او اعتراض کردم و آن وقت شوهرم بیشتر عصبانی شد و ضبط صوت را شکست و آن وقت من بدون اینکه بدانم چکار می کنم ، فریاد زدم : من داریوش را دوست دارم .

وای که شوهرم با شنیدن این حرف چه حالی شد . چند ضربه به صورت من زد و فریاد زد : همین الان از این خانه بیرون می روی .

من هم مقداری از لباسهایم را برداشتم و از خانه خارج شدم و چون هیچ کجا را نداشتم که بروم ، رفتم هتل ویکتوریا ویک اتاق گرفتم .همان شب باز به شکوفه نو رفتم و با دادن صد تومان به یک گارسون ، به او گفتم به داریوش بگو پس از اجرای برنامه اش بر سر میز من بیاید ، می خواهم او را برای یک عروسی دعوت کنم.
گارسون برایم پیغام آورد که به این زن بگو : جلوی ماشین من منتظرم باشد . داریوش آمد و من گریه کنان گفتم که دوستش دارم و می خواهم با او حرف بزنم و آنقدر گفتم و گفتم تا اینکه داریوش به من گفت : من امشب باید به دیدن گوگوش بروم و او را ببینم ، تو به اتفاق دوستان من به منزل آنها برو ، من صبح زود به دیدن تو خواهم آمد. آن وقت من سوار اتومبیل دوستان داریوش شدم و رفتم وآنوقت دوستان داریوش در حالیکه به من می خندیدند گفتند : دختران زیادی هستند که داریوش را دوست دارند ولی او گوگوش را دوست دارد تو بد کاری کردی شوهرت را به خاطر داریوش ترک کردی .
ولی هیچ کدام از این حرف ها به گوش من نرفت . آن روز صبح ، داریوش به دیدن من نیامد و دوستان داریوش که متوجه شدند من ناراحت هستم و به شدت گریه می کنم به من گفتند : بیا ترا پیش داریوش ببریم و آن وقت آنها مرا به خانه یکی دیگر از دوستان داریوش بردند. داریوش در آن خانه به من گفت : من نمی توانم با تو که شوهر داری دوست باشم ، برو سر خانه و زندگیت و من در جواب او گفتم اگر به عشقم جواب ندهی خودم را خواهم کشت و آنوقت داریوش شماره تلفن مرا کف دستش با خودکار یادداشت کرد و گفت: به هتل برگرد ، من با تو تماس خواهم گرفت . من به هتل برگشتم و فهمیدم شوهرم مقدمات طلاق مرا آماده کرده بطوری که دو روز بعد حکم طلاق من و شوهرم صادر شد . داریوش هرگز با من با اینکه قول داده بود تماس نگرفت و من اولین بار در کاباره ونک به دیدنش رفتم و اینبار هم گریه کنان از عشق خود به او گفتم و این که شوهرم مرا طلاق داده است .

همان شب به اتفاق داریوش به خانه اش رفتم و روز بعد داریوش به من گفت : تو حتما باید نزد شوهرت برگردی چون من دیگر حاضر نیستم ترا ببینم . چند روز بعد چند نفر از دوستان شوهرم ، به دیدن من آمدند و از من خواستند با شوهرم آشتی کنم و من هم قبول کردم و دوباره با شوهرم ازدواج کردم ولی سه ماه بیشتر نتوانستم به زندگی خود با شوهرم ادامه بدهم . عشق داریوش ، مرا دیوانه کرده بود تا اینکه دوباره من و شوهرم ، بر سر اینکه چرا من از صبح تا شب به نوارهای داریوش گوش می کنم اختلاف پیدا کردیم . شوهرم در این مدت سه ضبط صوت مرا شکست تا اینکه دیوانگی من به حد اعلای خود رسید و من در یک حالت جنون آسا تصمیم به کشتن شوهرم گرفتم . اما حالا باید بگویم خوشبختانه موفق نشدم . بلافاصله از خانه بیرون دویدم و خودم را به کلانتری رساندم و همه چیز را تعریف کردم، بعد هم شوهرم آمد و از من شکایت کرد و پرونده ما به شعبه 15 بازپرسی دادسرای تهران رفت .

در بازپرسی مزبور می خواستند مرا به زندان بیاندازند ولی شوهرم نگذاشت . او گفت من نمی خواهم مادر شش فرزندم به زندان بیافتد ، من رضایت می دهم به شرط اینکه همسرم تضمین دهد که برای همیشه از زندگی من و بچه هایم کنار برود . من هم قبول کردم و آزاد شدم و دوباره از شوهرم طلاق گرفتم . شوهرم هفتاد هزارتومان مهریه مرا با فروختن اتومبیلش که صد وبیست هزار تومان ارزش داشت پرداخت و سپس با فروختن منزلمان در تهران 250 هزار تومان سهم مرا از آن منزل پرداخت و من با داشتن 320 هزار تومان پول ، بار دیگر به سراغ داریوش رفتم.

در خیابان آیزنهاور، یک آپارتمان شیک اجاره کردم و آنرا به سادگی آراستم و مجددا با داریوش تماس گرفتم و او به من قول داد هفته ای دو شب ، به دیدنم بیاید و همین کار را هم کرد و صاحب خانه من ، خودش شاهد است که داریوش هفته ای دو شب به دیدنم می آمد و هفته ای یک شب هم خودم به سراغ داریوش می رفتم و او را با خود به منزل می آوردم تا اینکه یک روز که من به اتفاق داریوش به خانه اش رفتم ، در کشوی کمدی که در اتاق خواب او بود مقداری عکس رنگی از گوگوش که کاملا تازه بود و آنها را در هیچ نشریه ای ندیده بودم دیدم. از دیدن این عکس ها خیلی ناراحت شدم و به داریوش گفتم این عکس ها اینجا چکار می کند .

در جوابم گفت : تو به اینها چکار داری ، من که به تو گفته بودم یک زن را دوست دارم . در جوابش گفتم و این زن گوگوش است. گفت گوگوش یا زن دیگری ، برای تو چه فرقی می کند مهم این است که من زن دیگری را به غیر از تو دوست دارم . گریه کنان از خانه اش خارج شدم و به منزلم برگشتم . دو شب گذشت و بعد که دیدم دیگر طاقت نمی آورم برای دیدنش یک دسته گل فوق العاده گران قیمت و قشنگ خریدم و به کاباره رفتم . داریوش با دیدن من گفت دیگر حاضر نیست مرا ببیند. با شنیدن این حرف بدون اینکه هیچ جوابی به او بدهم نگاهی به سر تا پایش انداختم و گفتم : من زندگیم را فدای تو کردم ، برو و ببین چه بلایی به سرت می آورم و بعد بدون اینکه حرف دیگری بزنم روی از او برگرداندم و رفتم .
شب بعد ، داریوش به سراغ من آمد ولی من در را به رویش باز نکردم و او رفت .
یک ماه گذشت .
من تصمیم خودم را گرفته بودم . می خواستم داریوش را نابود کنم ولی بعد تصمیم گرفتم او را زجر بدهم . تحقیق کردم و فهمیدم که او شبها ، در پارک خرم برنامه اجرا می کند و بیشتر شب ها ، همان جا هم می خوابد . دیروز صبح، بالاخره برای عملی کردن تصمیم خودم، دست به کار شدم و یک بطری اسید خریدم . ساعت ده شب بود که به طرف پارک خرم رفتم . آنجا ، چون من تنها بودم اجازه ندادند من داخل شوم ، برگشتم به خانه رفتم . یک پوستیژ به سرم گذاشتم و یک عینک بزرگ به چشمم و بعد به یک آژانس کرایه اتومبیل ، تلفن زدم و خواستم که برای من یک اتومبیل شیک با راننده بفرستد . اتومبیل آمد و من سوار شدم . از راننده خواستم مرا در شهر بگرداند و بعد سر صحبت را با او باز کردم و کمی خودمانی شدم و سپس وی را به پارک خرم دعوت کردم و او هم قبول کرد . به اتفاق به پارک خرم رفتیم و من با دادن انعام خوب به گارسون ، نزدیکترین میز به سن را گرفتم و آنجا نشستم . و بعد خیلی پنهانی ، شیشه بزرگ اسید را که با هزار دردسر در سینه پنهان کرده بودم خارج کردم و روی میز گذاشتم .

همه فکر می کردند داخل آن شیشه ، مشروب است . حتی راننده خواست از آن بخورد ولی من به او گفتم برای خودش ویسکی سفارش بدهد. تا اینکه نوبت برنامه داریوش شد . روی سن آمد و دو آهنگ فریاد زیر آب و شقایق را اجرا کرد و بعد مشغول خواندن ترانه نفرین نامه شد . اسید را از داخل شیشه، درون یک لیوان ریختم و بعد در یک لحظه از جای خود بلند شدم و بروی سن رفتم . داریوش، باز هم من را نشناخت . لیوان اسید را بروی او پاشیدم و داریوش فریاد زد : سوختم .
دیگر چیزی نفهمیدم . عده ای روی سر من ریختند و بعد وقتی به خودم آمدم که اینجا بودم و بعد هم شما آمدید.
مریم که اسم اصلی او، ماه سلطان ش است ، بیست و هشت سال دارد {متولد1328} و دارای شش فرزند است که کوچکترین آنها سه ساله است و بزرگترینشان پانزده ساله. مریم می گوید : به هیچ وجه از کاری که کردم پشیمان نیستم . داریوش مرا بیچاره کرد ، من هم خواستم او را بیچاره کنم .
نتیجه پزشکی قانونی
داریوش در بیمارستان

چند ساعت پس از این که داریوش ، به علت جراحات وارده ناشی از سوختگی به وسیله اسید ، به بیمارستان مهر انتقال یافت، خبرنگاران ما در بخش سه بیمارستان مهر که داریوش در آن بستری است حضور یافتند و با وی گفتگوی کوتاهی انجام دادند.
داریوش که از ناحیه راست صورت ، گوش ، سینه ، دست راست و قسمتی از ناحیه زیر شکم مجروح شده بود ، ابتدا در بخش اورژانس بیمارستان ، تحت یک سری معالجات اولیه قرار گرفت و سپس به بخش سوختگی بیمارستان انتقال یافت . به همراه داریوش ، ارکستر وی و محمود قربانی همسر سابق گوگوش در بیمارستان حضور داشتند. داریوش در هنگام انتقال به بخش سوختگی بیمارستان ، در گفتگوی کوتاهی با خبرنگاران ، در حالی که به سختی قادر به صحبت بود اظهار داشت که عمل این زن یک اقدام وحشیانه بوده و مریم با پاشیدن اسید به صورت وی ، او را تا آستانه مرگ کشانیده است.
داریوش در مورد چگونگی این ماجرا و رابطه اش با مریم که بروی او اسید پاشید ، شنبه این هفته که حالش بهتر شده بود مجددا گفت:
من وقتی بر روی سن برنامه اجرا می کنم قادر نیستم به خوبی تماشاچیان برنامه ام و آنها را که پایین سن نشسته اند ببینم ، چون اولا وقتی بروی سن می روم مسئولین نور و پروژکتور کاباره ، نور های رنگارنگشان را بر روی چهره من تنظیم می کنند و به دلیل انعکاس نور در چشم هایم به خوبی قادر نیستم پایین سن و تماشاچیان را ببینم و دوما من همیشه عادت دارم موقع خواندن چشم هایم را ببندم.

آن شب پس از اینکه دو ترانه اجرا کردم و می خواستم سومین ترانه ام را بخوانم که برای یک لحظه چشم هایم را باز کردم و متوجه شدم یک نفر به طرفم می آید . فکر کردم یکی از تماشاچیان است که تقاضای ترانه مورد علاقه اش را دارد اما همین طور به من نزدیک شد تا اینکه من متوجه لیوانی که در دستش بود شدم و در یک لحظه بر روی قسمتی از صورت و سینه ام ، احساس سوزش شدید کردم . چند نفر از اعضای ارکستر من به موقع خودشان را به این زن رسانیدند و او را که می خواست باقیمانده اسید را بر روی من بپاشد گرفتند . من بلافاصله به پشت صحنه رفتم و عده ای ، آب سرد زیادی روی تن و بدنم ریختند و مقداری هم کره به نقاط سوخته شده بدنم مالیدند و بعد مرا به بیمارستان رسانیدند.

داریوش سپس می گوید:من فکر می کنم این ماجرا توطئه ای علیه من بوده و من نه حالا و نه هیچ وقت ، هیچ گونه آشنایی وارتباطی با این زن نداشتم و واقعیت این است که هر کجا من برنامه داشتم او هم می آید و البته یکی دو بار هم به من اظهار عشق کرده بود و همیشه جواب من این بود که هرگز امکان ندارد رابطه ای میان من و او به وجود آید و او باید به سر خانه و زندگیش برگردد و دلیل از هم پاشیده شدن خانواده اش فقط و فقط خودخواهی های این زن بوده . تکلیف او هر طور که باشد توسط قانون روشن خواهد شد و امیدوارم نتیجه این ماجرا برای دیگران عبرت آمیزباشد.

پزشک معالج داریوش سوختگی داریوش را از نوع درجه سه ذکر کرده و وسعت سوختگی را زیادمی داند.

از اقوام نزدیک داریوش ، فقط پدرش در بیمارستان حضور داشت و تنی چند از دوستان داریوش در جلوی اتاق وی حضور داشتند و مانع از ملاقات مراجعین با داریوش می شدند.

در ساعت پنج بعد از ظهر روز پنج شنبه 27 مرداد ماه 1356 ، باز پرس کشیک دادسرای تهران ، با انجام تحقیقات لازم برای مریم ، زنی که به صورت داریوش اسید پاشیده بود ، قرار بازداشت موقت صادر کرد و وی را برای انجام معاینات پزشکی به پزشکی قانونی فرستاد . به موجب قانون ، اقدام به اسید پاشی در صورتی که منجر به قتل شود ، مجازاتی برابر اعدام دارد . در صورت نقص عضو ، متهم به پانزده سال حبس جنایی محکوم می شود و در صورتی که اسیدپاشی، منجر به نقص ظاهری شود مجازات کسی که اقدام به اسید پاشی نموده است از 2 تا 10 سال زندان است . رسیدگی به این پرونده در حال حاضر در مراجع قضایی در دست اقدام است و نتیجه تحقیقات بعدا روشن خواهد شد.
هفته نامه اطلاعات هفتگی دی 1356
وکیل مدافع داریوش خواننده رادیو تلویزیون ملی ایران، هفته گذشته با تسلیم دادخواستی از سوی موکل خود به خاطر پاشیدن اسید و ضرر و زیان های مادی و معنوی که با وقوع این حادثه متوجه این خواننده معروف شد ، تقاضای اعاده ضرر و زیان های مادی و معنوی وارده را نمود. دادستان تهران نیز برای مریم شفیعی سامانی ، زنی که متهم است در ساعت یک و سی دقیقه بامداد روز بیست وهفت مرداد 1356 ، هنگام اجرای برنامه توسط داریوش در کاباره، بر روی وی اسید پاشیده و موجب سوختگی قسمتی از بدن و صورت و سینه او را فراهم آورده است تقاضای ده سال زندان نموده است. قرار مجرمیت مریم ، پس از قریب چهار ماه تحقیق از سوی بازپرس ، هفته گذشته صادر گردید و پرونده برای صدور کیفرخواست نزد دادستان تهران فرستاده شد. دادستان نیز برای این زن ده سال زندان تقاضا نمود و پرونده را به دفتر دادگاه جنایی فرستاد.

هفته نامه اطلاعات هفتگی بهمن 1356
صبح چهارشنبه هفته گذشته در شعبه چهارم دادگاه جنایی مرکز ، محاکمه مریم ، زنی که شب 26 مرداد ماه گذشته در یکی از کاباره های تهران ، بر سر و روی داریوش خواننده اسید پاشیده بود آغاز شد. پس از مراحل بازپرسی و تکمیل پرونده به شعبه چهارم دادگاه جنایی رفت و مریم هفته گذشته پس از دو روز محاکمه، به شش ماه زندان محکوم شد که چون از هنگام حادثه تا پایان محاکمه ، مریم 6 ماه و یازده روز در زندان به سر برده بود 48، ساعت پس از پایان یافتن محاکمه از زندان آزاد شد.»

در باب ماجرای اسیدپاشی بر صورت داریوش ، هم چنان پس از گذشت سی و سه سال ابهامات فراوانی وجود دارد . اگر در بند بند گفته های این خانم ، دقیق و موشکافانه تامل فرمایید ، به راحتی می توان پی به تناقض گویی ها و هم چنین سناریوی پیچیده ای برد که تردیدی ندارم این ماجرا فراتر از یک داستان احساسی و نوستالژیک است.

من در سایت پیشینم در نوشتاری پیرامون این ماجرا به شکل مختصر، اشاره ای به ایمیل شخصی کردم که معتقد بود مریم عامل حمله به داریوش ، عامل ساواک بوده است.

اما امروز برای نخستین بار ، می خواهم گوشه هایی از این رویداد را افشا کنم .
شخصی که در سال 1386 به من ایمیل زد و البته به تماس تلفنی نیز انجامید ، حمید داود آبادی نویسنده و مدیر سایت ساجد بود که در زمینه یادمان شهدای جنگ ایران و عراق فعالیت می کند.

حمید داودآبادی ، در آن تماس تلفنی شرح داد که در سال 1374 در زندان اوین با یک افسر ارشدی که از کودتای نوژه باقی مانده بود گفتگو داشته و این افسر درخلال صحبت هایش به این موضوع اشاره نموده که مریم عامل اسیدپاشی به داریوش ، نیروی ساواک بوده است.

من نیز شرح کامل گفته های حمید داودآبادی را در آن زمان بر روی وب قرار دادم.

اخیرا نیز که برای پرونده زندگی هنری داریوش ، شروع به تحقیق کردم باز نیز به حمید داودآبادی ایمیل زدم و یک بار دیگر صحت این ماجرا را با توجه به تردیدهای شکل گرفته برای خود من ، از او جویا شدم. ایشان این بار نیز مصرانه معتقد بودند که این ماجرا را از یکی از نیروهای حزب توده نیز شنیده است و اشاره داشتند که صحبت آن افسر کودتای نوژه ، را خود ایشان ونه کس دیگری شنیده است .

من هیچ دلیل خاصی برای تحریف ماجرا از سوی حمید داود آبادی، نمی توانم پیدا کنم . ایشان یکی از جانبازان جنگ به حساب می آیند ، بسیار معتقد به نظام جمهوری اسلامی هستند ، ارتباطات گسترده ای با مقامات امنیتی و نظامی حکومت دارند و اعتقادات ایشان نیز هیچ گونه سنخیتی با داریوش و امثالهم ندارد . حتی شخص اول حکومت یعنی آقای خامنه ای نیز ایشان را می شناسند که در دیدار ایشان و مسعود ده نمکی با آقای رهبر ، دیالوگهای دوستانه ای به روایت ایشان ردوبدل گشته.
پس هیچ دلیل قانع کننده ای را نمی توانم بیابم که چرا حمید داودآبادی طرفدار نظام جمهوری اسلامی و معتقد به اصل ولایت فقیه ، پیرامون ماجرای اسیدپاشی بر صورت داریوش ، خواننده مخالف نظام جمهوری اسلامی اینگونه روایت می کند تا صحت گفته های داریوش مبنی بر توطئه بودن حادثه اثبات شود؟
تنها می توان یک حدس زد و آن هم این که آن افسر راوی ماجرا ، در این زمینه دروغ گفته باشد . در این صورت نیز این پرسش مطرح می شود که اصلا در آن موقعیت چرا ایشان باید حرفی از عامل اسید پاشی بر صورت داریوش زده باشد ؟
اگر صحبت آن افسر ارتش که در کودتای نوژه نقش داشته را باور کنیم و ماجرای اسید پاشی بر صورت داریوش را پروژه ای برنامه ریزی شده از سوی ساواک ، قلمداد کنیم ، به باور من این ماجرا یکی از تاریخی ترین رویدادهای دهه ی پنجاه محسوب می گردد که پرونده ی آن یک بار دیگر ، برای روشن شدن اذهان عمومی ، باید مورد بازخوانی و واکاوی قرار گیرد و به اعتقاد من هیچ کس در این رابطه ، به اندازه خود شخص داریوش نمی تواند به ابهام زدایی در این ماجرا کمک کند. تردیدی ندارم که بر بسیاری از واقعیت های روی داده سرپوش گذاشته شده است و تمایلی از سوی عاملان آن ، برای بازگویی حقیقت وجود ندارد.

البته من صحبت های حمید داودآبادی را به عنوان یک نظریه نمی پذیرم چرا که اصلا صحت و سقم این فرضیه بر هیچ کس روشن نیست بلکه تنها به عنوان یک تلنگر و حتی فرضیه می بایست به طرز دقیق و موشکافانه مورد بررسی قرار گیرد.
در صحبت های مریم عامل اسیدپاشی بر صورت داریوش ، همانگونه که اشاره داشتم ضدونقیض گویی هایی نیز دیده می شود . ایشان در یکی از گفته هایشان می گویند که یک زن روستایی بوده اند و تا دو سال پیش اصلا به تهران نیامده اند و در جایی دیگر نیز می گویند که خواهر ایشان در اروپا زندگی می کرده . چگونه امکان داشته که یک زنی که می گوید هیچ وقت به تهران سفر نکرده بودم و بیشتر دختر صحرا و کوه بودم تا دختر شهر ، خواهرش سر از تهران که هیچ ، سر از اروپا دربیاورد . شاید بسیاری بگویند که احتمال داشته اما به نظر شما این موضوع پرسش برانگیز نیست؟
نکته دیگر این که سی سال از انقلاب می گذرد . چگونه امکان دارد که هیچ خبری از این خانم در دست نباشد؟ مگر نه ایشان مدعی بودند شش فرزند داشته و.. چگونه است که حتی از فرزندان ایشان نیز خبری نیست؟

من خواهش می کنم هر کسی که مدعی است نسبتی با این خانم دارد یا حداقل خانواده ی ایشان را می شناسد با من تماس بگیرد ، من همچنان تشنه ی دانستن در رابطه با این ماجرایم.

اصلا من حتی به این موضوع داشتن شش فرزند نیز توسط این خانم مشکوکم . به نظر می رسد که سناریو را گونه ای برای ایشان چیده باشند که دست زدن به این اقدام توجیه پذیرتر باشد. یعنی یک خانمی که یک فرزند نه دو فرزند هم نه ، شش فرزند داشته و طبیعتا داریوش به چنین زنی پاسخ منفی می داده لذا توجیه اقدام باورپذیرتر می گردیده است.

نمی دانم در پس پرده ی ماجرای اسیدپاشی بر صورت داریوش چه گذشته و چه کسانی نقش کارگردانی را بر عهده داشته اند اما تردیدی ندارم که این حادثه فرا تر از آه و ناله های زنی است که چنین داستان سرایی کرده است.
وقتی طی این سال ها بسیاری از وقایع پشت پرده بزرگان هنر ما ، عریان شده نمی توان از حادثه ای به این عظمت به سادگی گذشت. ماجراهایی چون نقش اشرف پهلوی در طلاق گرفتن گوگوش از محمود قربانی و ازدواج گوگوش با بهروز وثوقی ، دوستی بسیار نزدیک بهروز وثوقی با اشرف پهلوی و روابط اشرف با بسیاری از هنرمندان خوش سیمای قبل از انقلاب.

بهروز وثوقی در میانه سال 55 از گوگوش جدا می شود. روابط بهروز وثوقی و اشرف پهلوی نیز غیر قابل کتمان بوده به شکلی که خود بهروز وثوقی نیز در مصاحبه ای در دوبی از رفت و آمدش به دربار سخن می راند.در همان زمان نشریات مختلف از دوستی شدید گوگوش و داریوش صحبت به میان می آورند. در صحبت های مریم نیز در چند قسمت ایشان تاکید به دیدن عکس جدید گوگوش در منزل داریوش می کند که برای من نیز پرسش برانگیز بود. چرا مریم در چند قسمت تاکید می کند که داریوش به او گفته که من گوگوش را دوست دارم. حتی در چند قسمت در نشریات مختلف پس از جدائی گوگوش و بهروز وثوقی ، صحبت از مجادله ی داریوش و بهروز وثوقی نیز به میان می آید.
باز هم تاکید می کنم تمام این حدسیات و فرضیه ها باید مورد بررسی قرار گیرد و تا زمانی که داریوش و بهروز وثوقی در این رابطه سکوت کنند هیچ نظریه ای را نمی توان ابراز داشت. مجددا تاکید می کنم شخص آقای داریوش اقبالی ، ناگفته های فراوانی از دهه ی پنجاه شمسی خود دارد که امیدوارم روزی پرده از حقیقت پایین آید.

ضمنا تاکید می کنم که من فرض اسیدپاشی به صورت داریوش به دلیل اجرای ترانه های سیاسی را کاملا رد می کنم بلکه فرض شخصی بودن ماجرا اما به نقش آفرینی ساواک را به میان می کشانم.
نویسنده : حمید

جمعه 15 مرداد 1389