۱۳۸۹ تیر ۶, یکشنبه

داریوش( قسمت سوم)

هفته نامه ستاره سینما 19 مرداد 1353
ستاره سینما 19 مرداد 1353 دیوارکوب فیلم یاران اکران 28 مرداد 1353
هفته نامه اطلاعات هفتگی 8 شهریور 1353
روزنامه کیهان 30 فروردین 1354


داریوش
قسمت سوم

سال 1353 سالی پرحادثه در زندگی هنری داریوش محسوب می شود.
نخست اجرای سه ترانه سیاسی با نام های بوی خوب گندم ، بن بست و رهایی و سپس تبعات اجرای این سه ترانه که منجر به دستگیری او می گردد ، بازی در نخستین فیلم سینمایی خود با نام یاران و حادثه ی تصادف شدید از مهم ترین موضوعات رخ داده در سال 1353 بود.

از فروردین 1353 داریوش به دعوت فرزان دلجو بازی در فیلم سینمایی یاران را آغاز می کند. نخستین تجربه ی سینمایی او که البته به گفته ی خودش پس از مدتی کوتاه به دلیل اختلاف با کارگردان نیمه کاره رها می شود.
داریوش در مصاحبه ی اردیبهشت 1356 خود با هفته نامه اطلاعات هفتگی در باب بازی در یاران این گونه می گوید:
فیلم فریاد زیر آب در حقیقت اولین فیلم من بود چون در فیلم یاران پس از چندی بازی ، با تهیه کنندگان فیلم اختلاف سلیقه پیدا کردم و از ادامه بازی چشم پوشیدم . به همین سبب دستمزدی نگرفتم اما از همان چند دقیقه فیلمی را سر هم کردند و بر روی اکران بردند در حالی که می توانستند نقش مرا باطل کنند و کس دیگری به جای من روی صحنه ببرند.»
فیلم یاران در تاریخ 28 مرداد 1353 تنها در سینما کاپری به نمایش عمومی گذاشته می شود ولی پس از ده روز و به دلیل دستگیری داریوش اکران آن ممنوع می شود.
مسعود مهرابی در کتاب تاریخ سینمای ایران نقل کرده که عوامل ساواک خود نردبان گذاشته و پوستر و پلاکاردهای فیلم را از سردر سینما پایین کشیدند.

البته در خرداد ماه 1353 نیز ماجرایی دیگر رخ می دهد و آن تصادف شدید داریوش در حادثه رانندگی است که حتی منجر به فوت راننده نیز می شود.
کیهان دوشنبه 20 خرداد 1353
در تصادف اتومبیل داریوش به شدت مجروح شد.
« در یک تصادف شدید که در جاده نیاوران تهران روی داد اتومبیل حامل داریوش خواننده و محمود قربانی شوهر سابق گوگوش از جاده منحرف شد . در این حادثه ، راننده اتومبیل که هویت او روشن نشده است کشته شد و داریوش و شوهر سابق گوگوش و مرد و زنی مجروح شدند. جراحات داریوش نسبتا شدید است . اتومبیل بی ام و شماره 51559 تهران ص که به سرعت از جاده نیاوران می گذشت در ابتدای دزاشیب از جاده منحرف شد . اتومبیل پس از تصادف با دکه روزنامه فروشی دزاشیب با دیوار خانه ای برخورد کرد و متوقف شد. مجروحان توسط ماموران کلانتری تجریش تهران به بیمارستان شهرام و رضا پهلوی منتقل شدند.جراحات داریوش از ناحیه دست و پا و صورت بود و چند دندانش هم شکسته است.
محمود قربانی و مرد و زنی که سرنشین اتومبیل بودند جراحات مختصری برداشته اند که پس از پانسمان از بیمارستان مرخص شدند.
کاردان فنی تصادف ، علت حادثه را بی احتیاطی و عدم توجه به جلو از طرف راننده دانسته است. امسال این دومین باری است که داریوش در حادثه رانندگی مجروح می شود.»

چند روز بعد روزنامه کیهان پیرامون مرخص شدن داریوش از بیمارستان ، خبری را منتشر می کند.
داریوش در خانه دوستش بستری شد.

« داریوش خواننده معروف که در حادثه رانندگی خیابان نیاوران شمیران مجروح شده بود از بیمارستان مرخص شد.تصادف روز یک شنبه زمانی رخ داد که اتومبیل بی ام و شماره 51559 به سرنشینی داریوش ، محمود قربانی ( شوهر سایق گوگوش) ، یک زن و مرد از تهران به طرف نیاوران در حرکت بود. در این تصادف راننده اتومبیل کشته شد و بقیه سرنشینان جراحت برداشتند و به بیمارستان انتقال یافتند.
خبرنگار کیهان امروز به خانه داریوش در خیابان شاه مراجعه کرد و بستگان او گفتند که داریوش از بیمارستان مرخص شده است و در خانه یکی از دوستانش بستری است. به سراغ داریوش رفتیم . کم و بیش حال عادی خود را باز یافته است و تا چند روز دیگر از بستر بیرون خواهد آمد»

روزنامه ی دولتی کیهان در ماه تیر 1353 خبرهای جالبی را منتشر می کند.

دوشنبه 24 تیر 1353 دستور دستگیری کلیه معتادان صادر شد.
سه شنبه 25 تیر 1353 هنرمندان معتاد معرفی می شوند.

هفته نامه ستاره سینما شنبه 19 مرداد 1353
داریوش برای تامین مخارج سفر برادرش به امریکا یک کنسرت بزرگ بر پا کرد.

هفته گذشته داریوش ، خواننده ای که بین جوان ها طرفداران فوق العاده ای دارد کنسرت بزرگی در هتل اینترنشنال واقع در خیابان قدیم شمیران بر پا نمود تا از طریق آن بتواند خرج سفر برادرش را که می خواهد برای ادامه تحصیل به امریکا برود ، تامین کند.
استقبالی که علاقمندان از این کنسرت به عمل آوردند فوق العاده بود چون بلیط ها در همان روزهای اول تمام شد و حتی کار به بازار سیاه کشید و بلیط تا چند برابر قیمت اصلیش خرید و فروش می شد.
نکته جالب این که داریوش قبلا در جائی گفته بود که به هیچ قیمت حاضر نیست در محافل خصوصی و یا برای برنامه کنسرت ها بالای سن برود و آواز بخواند و این کار او ابتدا با حیرت مواجه شد که چگونه او حاضر به اجرای یک کنسرت شده است اما مثل این که ضرورت کار برادر مسافرش بالاتر از تصمیم او بود و این نشان می دهد که داریوش تا چه حد نسبت به دوستان و بستگانش عاطفی است.

همانگونه که اشاره شد داریوش در6 شهریور 1353 به دلیل اجرای سه ترانه ی بوی خوب گندم ، بن بست و رهایی دستگیر و راهی زندان اوین می شود. روزنامه های حکومتی کیهان و اطلاعات با چاپ تصویری از داریوش در کنار منقل مواد ، دلیل دستگیری را استفاده از مواد مخدر جلوه می دهند.

هفته نامه اطلاعات هفتگی 8 شهریور 1353
داریوش دستگیر شد !
« چندی پیش شکایتی از طرف عده ای از اهالی خیابان زاهدی واقع در نیاوران تسلیم ماموران انتظامی شد مبنی بر این که مدتی است خانه شماره 9 واقع در کوچه لیلا ، بوسیله چند جوان مجرد اجاره شده و مورد استفاده عده ای قاچاقچی و معتاد به مواد مخدر قرار گرفته است.
ماموران مدتی خانه مورد بحث را تحت مراقبت قرار دادند و مسلم گردید عده یی معتاد به مواد مخدر به این خانه رفت و آمد می کنند . از این رو ساعت چهار بعد از ظهر روز ششم شهریور با تشریفات قانونی منزل مزبور بازرسی گردید و مشاهده شد که عده یی جوان به کشیدن تریاک و حشیش مشغول می باشند . این افراد که بین آنها ، داریوش خواننده نیز به چشم می خورد دستگیر شدند و در بازرسی از این خانه ، مقدار 46 سانت هرویین ، 175 گرم تریاک و 25 گرم حشیش و دو عدد وافور و کاغذهای آغشته به گرد هرویین کشف و ضبط شد.
در تحقیقاتی که به عمل آمد مشخص گردید که خانه مورد بحث بوسیله داریوش اقبالی ( خواننده) و یکی از دوستانش که معتاد می باشند اجاره و بساط استعمال مواد مخدر در آن گسترده شده است»

محمود قربانی کاباره دار معروف و مدیر کاباره ی میامی در مصاحبه خود در آنکات عنوان داشت که پس از دستگیری داریوش، مدت کوتاهی او را نیز دستگیر کردند و مورد بازخواست قرار دادند که چرا خواننده ای که دستگاه او را طرد کرده مورد حمایت قرار می دهد و از او در برنامه هایش استفاده می کند.
قربانی اشاره می کرد که پس از دستگیری داریوش ، ترانه بوی خوب گندم را در میامی با صدای فرزین پخش کردیم که پس از هجوم مامورین ، شبانه فرزین را فراری دادیم.
امروزه روز البته پس از گذشت سالیان سال از آن رویداد حقیقت کاملا آشکار شده . صحنه سازی ناشیانه ی سیستم برای خدشه دار کردن تصویر عمومی اجرا کننده ی آن آثار در بین اذهان عمومی .

داریوش در 6 شهریور 1353 دستگیر می شود و در 30 فروردین 1354 از زندان آزاد می گردد.
یعنی مجموعا داریوش 7 ماه و 24 روز در زندان بود ولی نمی دانم چرا همیشه ایشان در مصاحبه هایشان از 9 ماه زندان یاد می کنند!
همراه با داریوش ایرج جنتی عطایی ، شهیار قنبری و مسعود امینی سراینده ی این سه ترانه نیز به اوین می روند.

جنتی عطایی و شهیار قنبری پس از مدتی از زندان آزاد می شوند ولی مسعود امینی وداریوش هم چنان در اوین ماندگار می شوند. مسعود امینی را نیز پس از چند ماه آزاد می کنند و آزادی داریوش را مشروط به سرودن ترانه هایی سفارشی می کنند. در این رهگذر جنتی عطایی با سرودن رسول رستاخیز و طلایه دار سبب ساز آزادی همراه دربندش می شود.اگر چه مسعود امینی ترانه خاک و شهیار قنبری نیز ترانه ای در وصف میهن سرودند.
داریوش خود آن گونه که روایت می کند عبارت رسول رستاخیز از سوی ساواک به ایرج جنتی عطایی دیکته می شود تا تداعی کننده ی حزب رستاخیز باشد.
مجوز ادامه ی کار هنری داریوش نیز با اجرای این دو اثر ممکن می شود.
اما در باب تاریخ دقیق اجرای این دو اثر ، دو روایت موجود است . نخست روایت ایرج جنتی عطایی که معتقد است ترانه رسول رستاخیز در بهمن 53 ضبط شد تا مجوزی برای آزادی داریوش از زندان باشد .
دیگری روایت داریوش در برنامه ی آنکات و مصاحبه با علیرضا امیرقاسمی که معتقد بود این دو کار را در میانه ی 1354 و حضور در برنامه ی ساسان کمالی در تلویزیون به شکل زنده اجرا کرده است تا مجوزی برای ادامه ی کار خوانندگی ایشان در سال 1355 به بعد باشد.

داریوش پس از آزادی از زندان در اواخر فروردین 1354 ، همکاری را با فریبرز لاچینی برای ضبط آلبومی تحت نام مترسک آغاز می کند.
پس از ضبط نخستین اثر این آلبوم تحت نام مترسک که نسخه ی تمرینی و نه چندان با کیفیت آن هم چنان نیز موجود است عوامل ساواک با یورش به استودیو همه ی عوامل را دستگیر می کنند و با گرفتن تعهد از داریوش به او گوشزد می کنند که از این پس به مدت یک سال حق هیچ گونه فعالیت هنری را ندارد.

به هر روی آلبوم مترسک نیز با نام سانسور شده ی عروسک و با صدای ستار در سال 1354 منتشر شد.

البته در تاریخ 15 اردیبهشت 1354 هفته نامه جوانان خبر می دهد که داریوش پس از حدود یک سال غیبت همین جمعه تمام ترانه های معروف گذشته خود را از برنامه «یک هفته کنسرت خواننده مشهور» اجرا خواهد کرد . تهیه کننده ی این برنامه کیوان خسروانی مدیر بوتیک نامبر وان است.»

در واقع از داریوش در مجموع سالهای 53 و 54 تنها پنج اجرا رسمی موجود است که در نوع خود نیز بی نظیر است. بوی خوب گندم ، بن بست ، رهایی ، رسول رستاخیز و طلایه دار.


آثار منتشر شده ی داریوش در سال های 1353-1354
34 – بوی خوب گندم
کلام : شهیار قنبری
ملودی و تنظیم :واروژان
انتشار : 1353
مطلع :
بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من هر چی می کارم مال تو

35 – بن بست
کلام : ایرج جنتی عطایی
ملودی و تنظیم : بابک بیات
انتشار : 1353
مطلع:
میون این همه کوچه که به هم پیوسته
کوچه ی قدیمی ما کوچه ی بن بسته

36- رهایی
کلام : مسعود امینی
ملودی و تنظیم : منصور ایران نژاد
انتشار : 1353
مطلع:
کفتر کشته پروندن نداره
رو خاک و خونا کشوندن نداره

37 – طلایه دار
کلام : ایرج جنتی عطایی
ملودی و تنظیم : بابک بیات
انتشار : بهمن 1353
مطلع :
ای بزرگ موندنی ای طلایه دار روز
سایه گستر رو سراز گذشته تا هنوز

38 – رسول رستاخیز
کلام : ایرج جنتی عطایی
ملودی و تنظیم : بابک بیات
انتشار : 1353
مطلع :
ای ابر مرد مشرقی ای خوب
ای نگهبان قدسی خورشید

پی نوشت
1- با تشکراز امید درخشان بابت ارسال پوستر فیلم یاران
2- در بخش هایی از اجرای ترانه رهایی ، به گوش من تلفظ و اجرای واژه دریچه اشتباه شنیده می شود .
از یه دریچه تاریک و سیاه
پای پیر و خسته دیدن نداره
که به گوش من تلفظ واژه دریچه به شکل زیر شنیده می شود:
در ، بچه dar bache

نویسنده : حمید
یک شنبه 6 تیر1389

۱۳۸۹ خرداد ۲۳, یکشنبه

داریوش (قسمت دوم)

داریوش در کنار بهروز وثوقی ، ناصرحجازی و عارف 1351
داریوش کیوان و افشین اطلاعات هفتگی اردیبهشت 1351
داریوش در مراسم عروسی سعید مطلبی نویسنده زمستان 1351اطلاعات هفتگی
سپید و سیاه 8 اسفند 1352
سپید وسیاه 3 بهمن 1352
صفحه ی دستای تو زمستان 1351
صفحه جنگل خرداد 1352
صفحه علی کنکوری شهریور 1352
صفحه من و دل شهریور 1352
صفحه خونه دی 1352


صدای سرخ قسمت دوم: در قسمت پیشین به مرور کارنامه ی داریوش در سال 1350 پرداختیم. داریوش در اواخر سال 1350 ارتباطش را با برنامه ی شش و هشت قطع می کند. هفته نامه ی اطلاعات هفتگی در اردیبهشت 1351 اینگونه می نویسد: به دنبال جدا شدن داریوش ، افشین و کیوان از برنامه شش و هشت ، این سه خواننده ی جوان با هم همکاری داشتند اما این هفته شنیدیم که داریوش تصمیم دارد از دو دوست خود جدا شود و به تنهائی به کار خوانندگی بپردازد. جدائی داریوش از کیوان و افشین دلیل خاصی ندارد بلکه داریوش مصمم است از این پس تنها فعالیت داشته باشد.

ظاهرا اختلاف داریوش با فرشید رمزی تهیه کننده ی برنامه شش و هشت ، دلیل جدائی او از تلویزیون بود. اما هفته نامه اطلاعات هفتگی در اردیبهشت 1351 خبر جالب دیگری را منتشر می کند. داریوش مشغول ضبط شعر پریای احمد شاملوست. سالها بعد داریوش در مصاحبه با شاهرخ گلستان از ممنوعیت انتشار آهنگ پریا پرده بر می دارد و بیان می کند که بابت اجرای این ترانه مورد بازخواست قرار گرفته در حالی که کتاب شاملو منتشر شده بود. اما اجرای ترانه ی پریا دست به دست در بین مردم پخش می شود و دیگر ساواک نمی تواند کاری انجام دهد. تنها به این حربه متوسل می شوند که اجازه نمی دهند صفحه ی ترانه پریا چاپ شود و از مینا اسدی شاعر و ترانه سرا می خواهند تا بر آهنگ« پریا »کلامی تازه بنویسد و ایشان نیز ترانه ی« زندگی یه بازیه» را می سراید. صفحه ی ترانه ی «زندگی یه بازیه و آسمون با من و تو قهره دیگه »در اردیبهشت 1351 منتشر می شود. داریوش نخستین خواننده ای بود که شعری از احمد شاملو را اجرا کرد. در واقع فرهاد یک سال بعد یعنی در تابستان 52 ترانه ی شبانه ها را اجرا کرد. نکته دیگر این که ملودی پریا را خود داریوش در دستگاه دشتی ساخت و این ملودی نخستین کار سنتی داریوش نیز محسوب می شد. البته اجرای همین کار سنتی باعث خشم احمد شاملو نیز شد . در تیر ماه 1351 نخستین اجرای داریوش در یک فیلم سینمائی نیز پخش می شود. ترانه ی زندونی سروده محمد علی شیرازی و آهنگی از انوشیروان روحانی تیتراژ فیلم گذر اکبر می شود . این فیلم در تاریخ 14 تیر 1351 اکران می شود. محمد علی شیرازی سراینده ی ترانه ی زندونی در مصاحبه ای در دهه ی هشتاد با یکی از هفته نامه های چاپ داخل ایده ی سرودن ترانه ی زندونی را این گونه توصیف می کند: «این موضوع فکر من را به خودش مشغول کرده بود که یک زندانی وقتی از زندان آزاد می شود چرا باید هم چنان در حاشیه باشد و مردم به خاطر انگی که به پیشانی او خورده از جامعه طردش کنند . سال ها برای پیدا کردن ملودی مناسب و جای عرضه کردنش معطل بودم و نمی توانستم آن را بسازم تا این که برای فیلم گذر اکبر به من سفارش دادند و در همان زمان هم آهنگی که مناسب این بود توسط آقای انوشیروان روحانی ساخته شد و من هم روی ملودی ، شعر زندونی را ساختم. البته این فیلم به مدت دو سال توقیف بود و نهایتا در سال 51 اکران شد.» داریوش هم چنان در این سال به اجرای ترانه های سنتی می پردازد . پس از اجرای آهنگ «آسمون با من و تو قهره دیگه » ساخته ی صدر الدین مهوان که البته بعدها توسط مهستی نیز بازخوانی شد به اجرای کار دیگری از مهوان می پردازد. آهنگ« شب اومد و پسرم »دیگر کارهای سنتی داریوش در این سال بود تا جمع آثار سنتی داریوش در سال 1351 به عدد پنج برسد . پریا ، آسمون با من و تو قهره دیگه ، زندگی یه بازیه ، شب اومد و در نهایت پسرم. پسرم نخستین همکاری بابک بیات با داریوش بود. در آذر ماه سال 1351 دو کار دیگر داریوش در فیلم های سینمائی جای می گیرد. نخست اجرای ترانه ی شهر غم در فیلم سینمایی شیرتوشیر اکران شده در 29 آذر 1351 و دیگر اجرای ترانه ی دستای تو در فیلم دشنه. در باب ترانه ی شهر غم نکته ای که می بایست مورد اشاره قرار گیرد این است که این ترانه توسط ستار نیز اجرا شده اما متاسفانه ایشان هیچ گاه تاکنون اشاره ای به این که این ترانه ابتدا توسط داریوش خوانده شده ، نمی کنند. اجرای ستار برای سریال تلویزیونی قصه ی عشق بوده که در سال 52 اکران گردیده در حالی که داریوش یک سال قبل از این تاریخ در فیلم سینمایی شیرتوشیر صدایش پخش شده بود. ستار یکی از نخستین مقلدان داریوش در پیش از انقلاب محسوب می شود به شکلی که تورج شعبانخانی آهنگساز در مصاحبه ای بر این نکته صحه گذاشت. از دیگر مقلدان داریوش در پیش از انقلاب می توان به فرزین ، کامران ، شاهرخ و پرویز اشاره داشت به گونه ای که متاسفانه پاره ای از اجراهای این خواننده ها نیز طی این سال ها به نام داریوش پخش گردیده که حتما در این باره به شکل مستند مثال های روشنی را ذکر خواهم کرد. اما انتشار ترانه دستای تو با کلام اردلان سرفراز و ملودی حسن شماعی زاده در فیلم سینمایی دشنه در 30 آذر 1351 مسیر تازه ای در فعالیت هنری داریوش محسوب می شد.

در واقع دستای تو یکی از نخستین کارهای جدی داریوش در عرصه ی خوانندگی بود. حسن شماعی زاده در مصاحبه ای در همان سال با اطلاعات هفتگی بیان داشت که برای ملودی دستای تو بیست هزار تومان دریافت داشته . مبلغی که شاید برای آن سال رقم بسیار کلانی نیز محسوب می شد. نکته ای را که فراموش کردم بیان کنم آن است که پس از جدائی داریوش از تلویزیون به دلیل اختلافات ایشان با تهیه کنندگان تلویزیون و تقریبا پس از اجرای ترانه ی پریای شاملو، پخش صدای داریوش از تلویزیون ممنوع شد و فرشید رمزی تهیه کننده ی چشمک به سراغ فریدون فروغی رفت و ایشان جایگزین داریوش در آن برنامه شدند. حسن شماعی زاده روایت جالبی از انتشار ترانه ی دستای تو با صدای داریوش دارد: «پس از شروع کار آهنگسازی من در سال 51 داریوش برای یک آهنگ به من مراجعه کرد . زمستان 1351 این ترانه در استودیو آل کوردوبس با ارکستر واروژان که شامل 14 نوازنده بود ضبط شد . پس از اجرای آهنگ، ترانه به شورای شعر رادیو رفت و رد شد . چون پس از برنامه ی شش و هشت صدای داریوش از تلویزیون ممنوع شده بود . واروژان در آن سالها به ساختن موسیقی فیلم روی آورده بود . لذا قراردادی با آقای مصیبی برای فیلم دشنه بسته بود. این ترانه در ماشین واروژان برای آقای مصیبی گذاشته می شود و اواز این ترانه خوشش می آِید . مصیبی با پافشاری به شماعی زاده می گوید که این ترانه را از رادیو و تلویزیون پخش نکنید تا اولین بار در فیلم پخش شود بی خبر از همه جا که پخش صدای داریوش ممنوع شده است.پس از آن برای قرارداد به تک تک کمپانی ها سر زدیم ولی هیچ کدام از آنها با ما قرارداد نبستند چون از ریسک کردن می ترسیدند و می گفتند چون انتشار صدای داریوش ممنوع است ما هم نمی توانیم قرارداد ببندیم . الیاس نامی به من گفت به میدان 24 اسفند نزد جهانگیر طبریایی برو و در آنجا قرارداد بسته شد و صفحه همزمان با فیلم پخش شد.» همین ممنوعیت پخش صدای داریوش از تلویزیون باعث شد تا دعوت محمود قربانی در کاباره میامی را بپذیرد و در آن کاباره شبها با ارکستر واروژان برنامه اجرا کند. دیگر تاثیر این ممنوعیت کم شدن تعداد اجراهای داریوش و محدود شدن کارهایش به اجرا در فیلم های سینمائی بود. در اوایل 1352 داریوش که حالا با وسواس بیشتری به انتخاب ترانه ها می پرداخت مرثیه ی « چشم من » را با ملودی حسن شماعی زاده اجرا می کند. ترانه ی «خار » نیز که سروده ی مسعود هوشمند بود در فیلم سینمایی جنوبی در اردیبهشت 1352 پخش می شود. در جدول بهترین ترانه های تابستان 1352 این ترانه ها جای گرفتند: کوچولو ( عارف) ، شبانه ( فرهاد) ، دیدی از دستم رفت( منوچهر سخائی) ، پنچره ای به باغ گل ( حمیرا) ، فریاد ( مهستی ) ، تنگنا ( فریدون فروغی) ، دیروز امروز( گیتی) ، خار ( داریوش) ، چادر نماز( رامش) . اما سال 1352 سالی سرنوشت ساز در فعالیت هنری داریوش بود. چرا که ترانه نوین ایران زمین با آثاری از شهیار قنبری و اردلان سرفراز و جنتی عطایی با اجراهایی از فرهاد و گوگوش رسما حضورش را به ثبت نشانده بود. داریوش نیز با محدود کردن اجراهایش آثاری ماندگار را برای همیشه ی تاریخ ثبت کرد. در خرداد 1352 ترانه ی جنگل سروده ی ایرج جنتی عطایی و ملودی بابک بیات به عنوان تیتراژ فیلم سینمایی «خورشید در مرداب» پخش می شود. ظاهرا نخست قرار بوده فریدون فروغی این ترانه را اجرا کند. این ترانه به مناسبت اعدام چریک های جنگل سیاهکل ساخته می شود. این ترانه یکی از نخستین آثار سیاسی اجتماعی ایرج جنتی عطایی محسوب می شود. پس از این کار ترانه علی کنکوری برای فیلمی به همین نام در شهریور 1352 پخش می شود. هفته نامه اطلاعات هفتگی در شهریور 1352 متن ترانه ی «من و دل » سروده ی مسعود امینی و ملودی بابک افشار با صدای داریوش را منتشر می کند. در دی ماه 1352 نیز همین هفته نامه، متن ترانه ی جاودانه ایرج جنتی عطایی با صدای داریوش با نام «خونه »را منتشر می کند. ظاهرا این ترانه با صدای ابی و ستار نیز ضبط می شود اما به دلیل همخوانی بیشتر کلام و ملودی با صدای حماسی داریوش ، ترانه سرا و آهنگساز را متقاعد می کند تا ترانه ی جاودانه خونه با صدای داریوش پخش شود. در اسفند 1352 هفته نامه اطلاعات هفتگی طی مصاحبه ای با داریوش خبر بازخوانی دو اثر قدیمی را با صدای ایشان می دهد. داریوش در این مصاحبه عنوان می کند که آهنگ زهره با صدای داریوش رفیعی و مسبب با صدای عماد رام را بازخوانی می کند. اما در این سال هفته نامه های مختلف خبرهای حاشیه ای زیادی را نیز از داریوش منتشر می کنند. خبرهایی از شب نشینیهای زیاد ایشان و حتی در مطلبی خبر از استفاده ی بیش از اندازه از یک ماده ی ممنوعه توسط ایشان که البته منظور همان مصرف مواد مخدر است. البته در تابستان 52 نیز خبر منجر به نقص عضو چشم کامبیز دوست داریوش در حادثه ی رانندگی که داریوش راننده بوده نیز پخش می شود . خبری که 3 سال بعد منجر به زندان رفتن داریوش در پی شکایت این دوست نیز می شود. همان گونه که نشریات در این سال روایت کرده اند داریوش در سال 52 نیز متاسفانه اعتیاد به مواد داشته که البته ایشان در مصاحبه با علی رضا امیر قاسمی بیان داشتند پیش از به زندان رفتن در تابستان 53 مصرف کننده ی تفننی بودند. 3 بهمن 1352 هفته نامه سپید و سیاه سرنوشت داریوش رفیعی در انتظار داریوش است؟ «در یکی از شبهای هفته ی گذشته داریوش خواننده ای که با برنامه ی چشمک و شش و هشت به مردم معرفی شد و به زودی لقب خواننده نسل جوان گرفت قهرمان یک ماجرای تاسف آور شد. داریوش پس از اجرای برنامه اش در کاباره میامی به محفل دوستان خود که گویا یک بزم نیمه شبانه برپا کرده بودند رفت و پس از ساعتی نیمه های شب به حال اغما افتاد. دوستان داریوش او را فورا به یک بیمارستان رساندند و در بیمارستان گفته شد که بیهوشی وی به خاطر مسمومیت ناشی از مصرف بیش از حد مشروب و یکی از مواد ممنوعه بوده است و اضافه کردند که اگر او را چند دقیقه دیرتر می رساندند به احتمال قوی از این مسمومیت جان سالم به در نمی برد. داریوش از مدت ها پیش به شرکت در اینگونه شب زنده داری ها پرداخته است و اگر هر چه زودتر به خود نیاید و دوستان ناباب خود را ترک نکند بیم آن می رود که او نیز هم چون داریوش رفیعی قربانی اشتباهات دوران جوانی خود شود و نه تنها صدای گرم و پرسوزش بلکه زندگیش را نیز از دست دهد.» توضیح از مدیر سایت: داریوش رفیعی خواننده در سال 1335 به دلیل مصرف بیش از حد مواد مخدر درگذشت. هفته نامه سپید و سیاه چهارشنبه 8 اسفند 1352 داریوش و ترک اعتیاد این هفته داریوش خواننده یی که فعالیت خود را در یکی از کاباره ها از سر گرفته بود در یکی از بیمارستان ها بستری شد تا اعتیاد خود را ترک کند . گویا این برای چندمین بار است که داریوش برای ترک اعتیاد بستری می شود و گویا این بار یک عشق تازه باعث شده تا او چنین تصمیمی بگیرد . در این روزها هر کس می خواست با داریوش تماس بگیرد به او می گفتند که داریوش به سفر رفته است در حالی که واقعیت این است که دکتر معالج او اجازه نداده است داریوش با هیچ کس ملاقات بکند. اجراهای داریوش در سال 1351 و 1352

پریا
کلام : احمد شاملو
 ملودی : داریوش اقبالی
تنظیم : پرویز مقصدی
انتشار : اردیبهشت 1351
مطلع : یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود
لخت و عور تنگ غروب سه پری نشسته بود
16- آسمون با من و تو قهره دیگه
کلام : تورج نگهبان
ملودی و تنظیم : صدر الدین مهوان
انتشار : اردیبهشت 1351
کمپانی آپولون
مطلع : شبامون آخ که چه تاریک و چه سرده
دلامون جای غمه لونه ی درده
 17- زندگی یه بازیه
کلام : مینا اسدی
ملودی : داریوش اقبالی
تنظیم : پرویز مقصدی
انتشار : اردیبهشت 1351
کمپانی آپولون
مطلع : زندگی یه بازیه کی از عمرش راضیه
ابره گریونه دلم چشمه ی خونه دلم
 18- شب اومد
کلام : مسعود هوشمند
ملودی و تنظیم: صدرالدین مهوان
انتشار : 1351
مطلع : بازم آفتاب غروب کرد و شب اومد
به جون خسته ام بازم تب اومد
 19 – حسود
کلام : آرش سزاوار
ملودی و تنظیم : پرویز مقصدی
 انتشار : 1351
مطلع : تو سینه این دل من می خواد آتیش بگیره
مونده سر دوراهی چه راهی پیش بگیره
20- تلافی
کلام : ایرج رزمجو
ملودی و تنظیم : پرویز مقصدی
انتشار : 1351
مطلع : عاقبت ظلم تو رو یه روز تلافی می کنم
اشکامو پاک می کنم با دل تبانی می کنم
 21- زندونی
کلام : محمدعلی شیرازی
 ملودی و تنظیم : انوشیروان روحانی ا
نتشار : 14 تیر 1351
تیتراژ فیلم سینمائی گذر اکبر
مطلع : وقتی که دل تنگه فایدش چیه آزادی
 زندگی زندونه وقتی نباشه شادی
 22- پسرم
 کلام : ایرج جنتی عطایی
ملودی و تنظیم : بابک بیات
 انتشار : 1351
مطلع : خونه خالی خونه سرده خونه سرده و سوت و کوره
به امیدت آینه ی دل واسه من سنگ صبوره

23- شهر غم
کلام : ایرج جنتی عطایی
ملودی و تنظیم : بابک بیات
انتشار : 29 آذر 1351
تیتراژ فیلم سینمایی شیرتوشیر
مطلع : خسته و دربه در شهر غمم
شبم از هر چی شبه سیاهتره
 24- دستای تو
کلام : اردلان سرفراز
ملودی : حسن شماعی زاده
تنظیم : واروژان
 انتشار : 30 آذر
1351 تیتراژ فیلم سینمائی دشنه
مطلع : ای که بی تو خودم تک و تنها می بینم
 هر جا که پا می ذارم تو رو اونجا می بینم
 25- خار
کلام : مسعود هوشمند
 ملودی : حسین واثقی
تنظیم : فرشاد
انتشار : اردیبهشت 1352 کمپانی آپولون
تیتراژ فیلم جنوبی
مطلع : ای خدا من به کسی کاری ندارم
ولی زخم از همه خوردن شده کارم
26 – چشم من
کلام : اردلان سرفراز
ملودی و تنظیم : حسن شماعی زاده
انتشار : اردیبهشت 1352 مطلع :
چشم من بیا من و یاری بکن
گونه هام خشکیده شد کاری بکن
 27- جنگل
کلام : ایرج جنتی عطایی
 ملودی و تنظیم : بابک بیات
 انتشار : خرداد 1352
تیتراژ فیلم سینمایی خورشید در مرداب
مطلع : پشت سر پشت سر پشت سر جهنمه
روبرو روبرو قتل گاه آدمه
 28- علی کنکوری
کلام : ایرج جنتی عطایی
ملودی و تنظیم : بابک بیات
 انتشار : شهریور 1352
کمپانی المپیک
تیتراژ فیلم سینمایی علی کنکوری
 مطلع : با چشای بی فروغ میون راست و دروغ
خودمو گم می کنم توی این شهر شلوغ
 29- من و دل کلام : مسعود امینی
ملودی : بابک افشار ت
نظیم : واروژان
انتشار :شهریور 1352
آهنگ روز
مطلع : شبا وقتی من و دل تنهای تنها می مونیم
واسه هم قصه ای از روز جدائی می خونیم
30- سپید و سیاه
کلام : تورج نگهبان
ملودی : امیرآرام
تنظیم: محمد شمس
 انتشار : 1352
مطلع : تو خراب من آلوده مشو
غم این پیکر فرسوده مخور
قصه ام بشنو و از یاد ببر بهر
من غصه ی بیهوده مخور
 31- خونه
کلام : ایرج جنتی عطایی
 ملودی : بابک بیات
 تنظیم : محمد اوشال
 انتشار : دی 1352
کاسپین
مطلع : خونه این خونه ی ویرون واسه من هزار تا خاطره داره
 خونه این خونه ی تاریک چه روزائی رو به یادم می آره
32- زهره
کلام : جهانگیر تفضلی
 تنظیم : محمد حیدری
 اجرا: اسفند 1352
 مطلع : یاد از آن روزی که بودی زهره یار من
 دور از چشم رقیبان در کنار من
33- مسبب
کلام : معینی کرمانشاهی
 ملودی و تنظیم : عماد رام
 اجرا : اسفند 1352
مطلع : الهی به مستان جام شهود به عقل آفرینان بزم وجود




نویسنده : حمید

یک شنبه 23 خرداد 1389



۱۳۸۹ خرداد ۱۵, شنبه

داریوش (قسمت اول)

هفته نامه اطلاعات هفتگی 10 دی 1350
تصویر داریوش در هفته نامه اطلاعات هفتگی 1350
تصویر داریوش در هفته نامه اطلاعات هفتگی 1350
صفحه لالایی با صدای داریوش 1350


داریوش
صدای سرخ

قسمت اول


موسیقی معترض ایران در حوزه ی پاپ از سال 1349 و با صدای فرهاد مهراد اعلام موجودیت کرد.این موسیقی در پیش از انقلاب منحصر به سه نام بود. فرهاد ، داریوش و فریدون فروغی
اما نکته ی مهم در باب تکوین و استقامت آن پس از انقلاب 57 است که تنها یک صداآن را به شکل مداوم به فریاد رسانید
داریوش
داریوش در طی چهل سال فعالیت هنری اش با منعکس کردن دردها و رنج های یک ملت ، درد تبعید و زندان و هجرت را به تن خرید اما هم چنان استوار زبان گویای جامعه ی خاموش خود است. همین جاست که می توان به تفاوت او با بسیارانی از همکارانش پی برد. داریوش ، فرهاد هم نیست که پس از انقلاب در برابر جنایات حکوت گران اسلامی سکوت کرد.
تنها او بود که در فصل قتل عام سال های اول انقلاب خصوصا خرداد 60 ، مرداد 1367 ، جنگ هشت ساله ، و بسیاری دیگر از رویدادهای سی ساله اخیر فریاد اعتراض را با صدای سرخش به ثبت نشاند.
به همین روی شایسته است که با تقدیر از چهل سال فعالیت هنری آن هم از نوع موسیقی معترض و اجتماعی ، به بررسی کارنامه ی او پرداخت و با یاد تمامی همراهان او در این مسیر سخت و پرسنگلاخ ، به نیکویی از آن ها یاد کرد.
در این سلسله نوشته ها به بررسی تاریخ زندگی هنری داریوش می پردازم و 40 سال حضور در صف اول موسیقی پاپ را با شما مرور خواهم کرد.
در این تحقیق از منابع مکتوب و شفاهی فراوانی مدد جسته ام . از هنرمندانی که با داریوش نیز همکاری داشته اند کمک گرفته ام که لازم است در همین جا از تک تک این عزیزان نهایت سپاس و قدردانی را داشته باشم. هنرمندان ارجمندی چون فرید زولاند ، بابک افشار ، علی گزرسز ، مسعود امینی ، اردلان سرفراز .
البته نکته ی مهمی که می بایست به آن اشاره ای داشت در باب آلبوم های منتشر شده در دهه ی 80 میلادی از
داریوش است . متاسفانه بسیاری از این آلبوم ها دیگر در دسترس نیست و نهایتا تاریخ دقیق انتشار این آلبوم ها در هاله ای از ابهام قرار دارد.چرا که تمام این نوارها در سال 1990 توسط شرکت های تولید سی دی در لس آنجلس مجددا منتشر شده اند و سال انتشاری که بر روی سی دی درج گردیده سال حقیقی انتشار نوار نیست
و نتیجتا نمی توان به یک جمع بندی کلی در این زمینه رسید .
در این زمینه بسیاری از مطالب و مصاحبه هایی را که از داریوش در نشریات پیش از انقلاب یافتم ضمیمه تحقیق کرده ام .البته با ذکر این نکته که کاملا از خودسانسوری بیزارم وبار مثبت یا منفی نوشته ها ی نشریات در ارائه سند هیچ گونه تاثیری نداشته و ندارد.
به هر روی از آنجا که معتقد به روایت تاریخ بی سانسور هستم تمام فرازو فرودهای این تاریخ را برایتان روایت می کنم به این امید که مقبول افتد.

داریوش اقبالی در 15 بهمن 1329 در تهران زاده شد.پدرش محمود اقبالی و مادرش خانم اعظمی اهل شهر میانه در آذربایجان بودند . یک خواهر به نام ژنیا و دو برادر به نام های سیاوش و غلامرضا جمع 5 نفری خانواده ی اقبالی را تشکیل دادند. گر چه این جمع به دلیل جدائی پدر و مادر در همان سال های اولیه زندگی داریوش از هم پاشید.
داستان زندگی داریوش در 18 سال اول عمرش داستان شنیدنی است که ترجیح می دهم آن را در کتاب زندگینامه ی داریوش که به مدد علی گزرسز نگاشته شده بخوانید.
تنها به این نکته کفایت می کنم که دوران نوجوانی و جوانی اش را در شهرهای تهران ، کرج ، میانه و سنندج گذراند .
داریوش در مصاحبه ای با هفته نامه ی اطلاعات هفتگی در اردیبهشت 1356 در پاسخ به پرسش مصاحبه گر در رابطه با این که برای اولین بار در کجا بر روی سن رفتید این گونه می گوید:
اولین بار هشت ساله بودم کلاس دوم دبستان که روی سن رفتم و آواز خواندم. در دبستان شهرآرا یکی از معلمان ما که به کارهای هنری علاقه زیادی داشت از صدها دانش آموز آزمایش صدا کرد و مرا انتخاب نمود. تا در برنامه هنری دبستان برنامه اجرا کنم . برای اولین بار هشت ترانه از خوانندگان آن موقع خواندم که چند تای آن از ویگن بود.
چگونه به رادیو و تلویزیون راه یافتی ؟
یک آگهی کوچک از جوانها دعوت کرده بود تا به رادیو ایران مراجعه کنند و آزمایش صدا بدهند . آن روز با شور و شوقی فوق العاده به رادیو رفتم . آنجا خیلی شلوغ بود. بیش از صد جوان برای آزمایش صدا آمده بودند . ما را به سالن هدایت کردند . چند ساعت انتظار کشیدم تا نوبت به من رسید . یک ترانه خواندم که مورد پسند گروه آزمایش گیرنده واقع نشد. درست به یاد دارم که منوچهر سخائی هم در جمع گروه آزمایش کننده نشسته بود . وقتی از رادیو بیرون آمدم فهمیدم که رد شده ام اما مایوس نشدم و چون به کارم علاقه مند بودم آن را دنبال کردم تا سرانجام با کمک حسن خیاط باشی به رادیو و تلویزیون آمدم.خیاط باشی راه مرا باز کرد و بعد فرشید رمزی ، این دو را هرگز فراموش نمی کنم.
علی گزرسزدر مصاحبه ای با من روایت جالبی از آشنایی داریوش و حسن خیاط باشی را تعریف می کند:
«یکشب در زمستان سال هزارو سیصدو چهل و نه ، به واسطه ی برادر داریوش بنام سیاوش که با دختر خوانده ی حسن خیاط باشی یعنی با دختر همسر خیاط باشی که از هنرپیشه گان خوب آن زمان هم بود به نام خانم پری امیر حمزه آشنایی پیدا کردیم ، شبی درخانه خیاطباشی به مهمانی دعوت شدیم البته ، من و داریوش با درخواست خودمان به آن مهمانی و یا پارتی رفتیم .
در تمام طول شب داریوش در انتظار آمدن حسن خیاط باشی چشم به در دوخته بود ، آه، تا فراموش نکرده ام این را هم بگویم که یک ماه پیش از آن ، یک شب در اتاق داریوش بودیم و ساعت حدود ده شب بود ، من متوجه شدم داریوش به جای خواندن فقط مشغول زمزمه کردن یک ملودی است که تا آن تاریخ نشنیده بودم ، قلم و کاغذی در کنارم بود آرام بدون اینکه او متوجه شود برداشتم و با خیال خودم بر آن ملودی ، ترانه ای نوشتم ، فکر می کنم چهار خطی شد، وقتی تمام کردم ، ملودی را از دهان او گرفتم و با اجرای خودم ترانه را برایش خواندم ،
مات و مبهوت به من نگاه می کرد و بلافاصله کاغذ را از دست من گرفت و آن چهار خط شعر را با ملودی خودش خواند ، یادم نمی آید آن شب تا قبل از خواب چند بار او آن ملودی را خواند ، اما آنقدر بود که من ادامه شعر نبسته پیمان یا همان پیمان شکسته را نوشتم و تحویل اش دادم ، من آن شب زیبا ترین نگاه قدر دانی یک رفیق از رفیق دیگر را در چشمان او دیدم و هر گز نمی توانم آن لحظات را فراموش کنم
خوابمان گرفته بود اما می ترسیدیم بخوابیم چون همه می دانند کسی که آهنگ ساز نباشد براحتی پس از گذشت یکساعت ملودی را فراموش می کند، خلاصه یا او ترانه را می خواند و یا من ، تا اینکه عاقبت ساعت دوازده شب به این نتیجه رسیدیم که داریوش به در خانه همسایه برود که پسری همسن ما داشت و ما می دانستیم که او یک ضبط صوت ریل دارد ، داریوش برخاست و در حالی که ملودی را زمزمه می کرد از اتاق خارج شد و به در خانه همسایه رفت ، او پس از مدتی با ضبط صوت بازگشت ، اما هرچه کردیم نتوانستیم ترانه را در آن ضبط صوت ضبط کنیم.
هر دو نگران و بخواب رفتیم ، اما جالب اینجا بود که وقتی من صبح از خواب بیدار شدم ، صدای او را از حمام خانه می شنیدم که با چه اکو زیبایی ، ترانه را بارها و بارها می خواند .

حالا نقبی می زنم دوباره به آن مهمانی در خانه ی خیاط باشی:
آنشب دوست دختر سیاوش مهمان ها را ساکت کرد و گفت که برادر سیاوش که امشب این جا پیش ماست صدای بسیار زیبایی دارد و ما می خواهیم از او خواهش کنیم که برایمان بخواند، من تا آن تاریخ ۴ سال بود که در مکان های مختلف داریوش را دیده بودم که به راحتی و بی هیچ استرسی می خواند ، اما آن شب برای لحظه ای نگاهش به نگاه من افتاد و من نگرانی را در چشمان اش دیدم و با لبخندی به اودلداری دادم که تو می توانی و لحظه ای نگذشته بود که او یکی از زیبا ترین اجرا های ترانه پیمان شکسته راانجام داد، من از همان ایتدا منتظر انتهای کار بودم ودلم می خواست هرچه زودتر ترانه به پایان برسد و عکس العمل آن شب مهمان ها را ببینم که به هر صورت اجرای ترانه تمام شد و در پایان کار همه بدون استثتا از جا برخاستند و چنان او را تشویق کردند که من بخاطر موفقیت او به اوج آسمان ها رفتم و تا بخود آمدم دیدم که او به در خواست مهمان ها یکبار دیگر ترانه را باز خوانی می کرد ،
او کار خودش را کرده بود و در طول آن شب شاید بیش از ده ترانه مختلف به در خواست مهمان ها اجرا کرد.
شب از نیمه گذشت ، اما خیاط باشی به خانه نیامد ،
کم کم مهمان ها همگی رفتند و فقط مانده بودیم من و داریوش و سیاوش که هر سه مان دست دست می کردیم که شاید حسن خیاط باشی به خانه برسد ، اما زمان زمان رفتن بود و ما دقیقا در بین در خانه و کوچه در حال خداحافظی بودیم که به یکباره دختر خیاط باشی فریاد زد و گفت: بابا اومد
و درست این همان لحظه ای بود که آن اسطوره موسیقی ما می بایست با اولین و موثر ترین فرد دست اندرکار هنر ایران آشنا می شد، ما در لحظه ی ورود او خود را کنار کشیدیم و فقط با صدای بلند و از ته دل سلام کردیم.
خیاط باشی با آن چهره ی همیشه خندان و دلنشین اش جوابمان گفت و بلافصله از اینکه دیر رسیده بود معذرت خواهی کرد و هدیه ای را که برای تولد دخترش خریده بود به او داد و او هم به جرم اینکه دیر آمده بود از پدر خواهش کرد فقط در آن وقت شب به داریوش به اندازه اجرای یک ترانه وقت بدهد ،
او گیج و از همه جا بیخبر گفت ، خوب ، خوب باشه بذار بریم تو.
او وارد حال خانه شد و ما هم به دنبال او به راه افتادیم ، روی یکی از کاناپه ها نشست و ما در میانه راهرو و داریوش در آستانه ورودی حال خانه ، با اشاره ی او شروع به خواندن ترانه «پیمان شکسته » کرد ،
من هزار چشم قرض کرده بودم و تمام لحظات خواندن داریوش ، تمام حرکات ورفتار خیاط باشی را زیر نظر داشتم و حسی به من گفت که داریوش از این امتحان بزرگ سر فراز بیرون خواهد آمد و درست در پایان خواندن اش بود که خیاط باشی بلند شد و با او دست داد و گفت : چند روز دیگر زنگ بزن تا قراری بگذاریم برای آمدن ات به تلویزیون ملی آن روز گار.

هفته ی بعد هم تا حدودی هفته ی سرنوشت بود ،زیرا یکبار دیگر می بایست در حضور چند تن از موزیسین های حرفه ای امتحان صدا می داد و از عجایب کار روزگار ممتحن آن روز صدای داریوش ، کسی نبود به غیر از بابک افشار ، همان بزرگمرد موزیک پاپ ایران ، همان سازنده یکی از زیباترین ملودی های موزیک ایران ، یعنی بمان مادر.
داریوش آن روز از آن امتحان سر فراز بیرون آمد و قرار شد ترانه پیمان شکسته را برای تنظیم به موسیقی دانی که متاسفانه اکنون نام اش را فراموش کرده ام بسپاریم ، تا او پس تنظیم کار ، داریوش را برای اجرا به استودیو دعوت کند.
خبر را به خیاط باشی دادیم و او با خوشحالی به داریوش گفت : بجمبین که می خواهم در همین واریته بزرگ سال مثل یک آس ترا زمین بزنم.
کار تنظیم شد ، داریوش با آن صدای مخملی به راحتی اجرایش کرد و نوار مادر برای ضبط و میکس تصویر وصدا در اختیار خیاطباشی قرار گرفت.
اما بگویم از کارهای خیاط باشی که با طنز نیش دارش به هیچکس در آن روزگاران رحم نمی کرد و برنامه هایش جزو پر بیننده ترین برنامه های تلویزیون بود ، او یک برنامه دائمی داشت بنام مهندس بیلی که براستی با خلق آن شخصیت مهندس بیلی ، مجوز به زیر سؤال بردن همه ی دست اندرکاران رژیم پهلوی را داشت و در آن زمان کاری کرد کارستان.
بعد ها شبکه صفر را می ساخت که آن برنامه هاهم ، هر هفته نشان دهنده ی نگاه تیز بین او بود به مسایل و مشگلات جامعه ومردم در آن روزها .
داریوش برای ضبط برنامه به تلویزیون رفت و کار را اجرا کرد ، ولی متاسفانه در بازدید و ممیزی برنامه وارتیه بزرگ سال ، تیغ سانسور همه ی برنامه را به زیر سؤال برد و برنامه در عید آن سال اجازه پخش نگرفت.
همزمان در آن سال ها ، یک کانال تلویزیونی به نام کانال آموزشی در ایران شروع به کار کرد و در بین برنامه ها ترانه های مختلفی از خوانندگان پخش می کرد و داریوش هم برای اولین بار صدایش از آن کانال آموزشی به گوش مردم رسید.
اما هنوز پخش صدایش از آن کانال او را ارضا نمی کرد . او می دانست که برد صدایش بیش از این هاست
چند ماه بعد روزی از تلویزیون با او تماس گرفتند و از او خواستند که به آن جا رفته و با شخصی به نام فرشید رمزی ملاقات کند.
فرشید رمزی از هزار فامیل بود و دست وبال اش برای ساخت برنامه شش و هشت بسیار باز بود و خودش هم آدمی بود که کارش را می دانست ، او تصمیم گرفته بود برنامه ای بسازد به نام شش و هشت و به همین خاطر به دنبال خوانندگان جوانی بود که بتواند برنامه ای نو وتازه در زمینه موسیقی پاپ بسازد ، در آن روز ها دور ، دور بیتل ها بود و جوانان در زمینه ی موزیک حرف اول را می زدند و فرشید رمزی هم که تحصیل کرده اروپا بود با ایده های جدید پا به میدان گذاشت و کاری کرد کارستان که بعد از او چند برنامه سازدیگر هم در زمینه همکاری با جوانان در موزیک پاپ شروع به ساخت برنامه کردند که یکی از معروف ترین آن ها برنامه یا واریته پنجره ها بود ،
لازم به توضیح است که از آن گروه خوانندگان دربرنامه شش و هشت فقط داریوش بود که خوش درخشید و می توانم بگویم در کل هیچکدام از خوانندگان دیگر آن گروه حتی نتوانستند در فاصله ای دور از او بایستند و خودی نشان دهند.
داریوش در اوایل کار سه ترانه در آن برنامه بطور خاص و یک ترانه ای هم به صورت همخوانی با دیگران از من اجرا کرد.
که عبارت بودند از:
پیمان شکسته
ای غم من
یادمه اون قدیما
و چه خوبه آدم همیشه

اما هنوز به دلیل اینکه من واو و دقیق تر من ، در زمینه ی موزیک و ترانه حرفه ای نشده بودیم یک جای کار می لنگید ، اما در همان روزها بود که ترانه سرا و آهنگسازی به نام« درویش جاویدان» ، ترانه ای را برای خواندن به داریوش پیشنهاد کرد و این همان ترانه ای بود که می بایست داریوش را از زمین بلند کند و بر بال موزیک ایران بنشاند ، نام آن ترانه «به من نگو دوستت دارم» بود.
که پس از پخش از تلویزیون نام داریوش و چهره ی او ، چهره ی آشنای مردم شد.»


این گونه بود که داریوش با نخستین ترانه ی اختصاصی اش با نام پیمان شکسته با شعری از علی گزرسز در اواخرزمستان 1349 معرفی شد.
داریوش توسط فرشید رمزی وارد برنامه شش و هشت و چشمک می شود و شو واریته را که در روزهای یک شنبه در تابستان 1350 از تلویزیون ملی ایران آغاز شدبا همکاری خوانندگان جوانی چون افشین مقدم ، کیوان ، اونیک ، ماسیس ، نلی ، آلیس و به آهنگسازی پرویز مقصدی اجرا می کند.
از ترانه های اجرا شده توسط داریوش در برنامه شش و هشت می توان به ترانه شیطنت، چه خوبه آدم همیشه ، یاد اون روزهای خوب ، تنگه غروبه ، می ترسم ، اشاره کرد.
هفته نامه اطلاعات هفتگی به مورخه جمعه 2 مهر 1350 با مقاله ای تحت عنوان داریوش خواننده ترانه به من نگو دوست دارم چگونه خواننده شد؟ به معرفی او می پردازد:
«پرویز مقصدی آهنگسازی که ساخته های او را 90 درصد خوانندگان معروف جوان اجرا کرده اند از چندی پیش با همکاری فرشید رمزی یک برنامه واریته برای تلویزیون اجرا می کند که روزهای یک شنبه از تلویزیون ملی پخش می شود . پرویز مقصدی در این برنامه سعی دارد از صداهای تازه و آماتور استفاده کند زیرا هدف تلویزیون از این برنامه واریته ، شکوفا ساختن استعدادهای تازه در ترانه خوانی است. تاکنون اونیک و داریوش در برنامه مزبور خوش درخشیده اند و این روزها پس از ترانه ی« می تونی مشت من و وا بکنی »، ترانه« به من نگو دوست دارم »که با صدای داریوش اجرا شده جز ترانه های روز می باشد .
داریوش خواننده ی این ترانه جوانی بیست و یک ساله و دیپلمه است که کوشش دارد در دانشگاه به تحصیلش ادامه دهد. او برای نخستین بار بوسیله حسن خیاط باشی به تلویزیون راه یافت و ترانه های فکاهی برنامه خیاط باشی را اجرا می کرد . پس از آن چند ترانه دیگر به نام های« قصه رسوایی ، شکسته پیمان ، غروب بی ترانه» را اجرا کرد که هیچ یک گل نکرد اما ترانه «به من نگو دوست دارم» که از ساخته های مقصدی است نام او را بر سر زبان ها انداخت. از خصوصیات داریوش این است که صورتی کوچک دارد و برای آن که صورتش بزرگ جلوه کند موهای سر خود را به فرم بیتل ها بلند کرده تا صورتش در میان موهایش پنهان شود.»
ضمنا در پایان این مقاله ی مجله اطلاعات هفتگی متن ترانه ی به من نگو دوست دارم نیز نگاشته شده است.

همان گونه که مشاهده می کنید داریوش پس از انتشار ترانه هایی چون شکسته پیمان ، قصه رسوایی ( ای غم من) ، یادمه اون قدیما، غروب بی ترانه( می دونم یه روزی دل من می میره) ، ترانه ی به من نگو دوست دارم را در تابستان 1350 با ترانه و ملودی مصطفی جاویدان و تنظیم پرویز مقصدی منتشر می کند.
ترانه ی به من نگو دوست دارم نخستین صفحه ی منتشر شده با صدای داریوش بود . پشت صفحه نیز ترانه ی عشق بی حاصل سروده ی ایرج جنتی عطایی جای گرفت.

هفته نامه اطلاعات هفتگی در اواخر شهریور 1350 و معرفی بهترین ترانه های هفته:
1-عشق تو نمی میرد ( عارف) ، 2- بستر غم ها ( مهستی) ، 3- می تونی مشت من و وا بکنی ( رامش) ، 4- قدیما ( منوچهرسخایی) ، قلوه سنگ ( ناهید) ، ریزه ریزه ( گیتی ) ، عزیز دلم ( ایرج مهدیان) ، نوبر ( یاسین) ، جون من گریه نکن( روانبخش) ، امسال سه ساله ( پروا) ، اول خریدار ( حسن شجاعی ) ، آمنه فکاهی ( برادران طلائی ) ، شاهنامه آخرش خوشه ( ضیا) ، فرشته ها ( عهدیه ) ، به من نگو دوست دارم ( داریوش )

هفته نامه اطلاعات هفتگی در تاریخ 3 دی 1350 عکس دسته جمعی گروه شش و هشت را با مطلب زیر منتشر می کند:
«برنامه شش و هشت که در حال حاضر یکی از پرطرفدارترین برنامه های تلویزیونی است و توسط پرویز مقصدی آهنگساز معروف و فرشید رمزی برای تلویزیون ملی تهیه می شود به آن جهت موفقیت کسب کرده است که مدت آن از نیم ساعت به یک ساعت افزایش یافته و داریوش ، کیوان ، آلیس ، نلی ، اونیک ، ماسیس ، افشین مقدم شرکت دارند.»
در سال 1350 داریوش با پرویز مقصدی همکاری می کند و به اجرای آثار او می پردازد.از شاخص ترین کارهای سال 1350 داریوش می توان به آهنگ تنگه غروبه و لالایی اشاره داشت.
ترانه ی لالایی نخستین ترانه سیاسی اجرا شده توسط داریوش است که با سانسور ساواک روبرو می شود به شکلی که کل ترانه تغییر پیدا می کند و اگر یک بار دیگر به این ترانه گوش کنید متوجه عمق فاجعه می شوید.
شعر ترانه سروده ی مسعود هوشمند است .
ظاهرا در این ترانه تنها یک بیت توسط سانسورچیان بلاتغییر باقی می ماند و آن یک بیت هم این بیت است:
می خواد با فقر و بدبختی بجنگه
می گفت بیهوده مردن خیلی ننگه

در حالی که متن ترانه به شکلی عوض می شود که داستان یک زن فاحشه می شود.
اجراهای داریوش در سال های 49 و 50

1- پیمان شگسته
کلام: علی گزرسز
ملودی: داریوش اقبالی
تنظیم: اصلانی
انتشار: اواخر1349
مطلع: نبسته پیمان گسسته ای تو
دل غمینم شکسته ای تو
ز بی وفائی چها بدیدم
ز عشق رویت چها کشیدم

2-قصه رسوایی
کلام: علی گزرسز
ملودی : داریوش اقبالی
تنظیم : پرویز مقصدی
انتشار : اوایل 1350
مطلع: ای غم من مونس من شب ها درازه
سوزم از این غم چه کنم که چاره سازه
گریه ی تو خنده ی تو پر از نیازه
این دل غم دیده ی من در سوز و سازه
3- یادمه اون قدیما
کلام : علی گزرسز
ملودی : داریوش اقبالی
تنظیم: پرویز مقصدی
انتشار: 1350
مطلع: یادمه اون قدیما شهر ما شهر عشق بود
تو دل آدماش هم هم صفا هم وفا بود

4- غروب بی ترانه
کلام : علی گزرسز
ملودی : داریوش اقبالی
تنظیم : پرویز مقصدی
انتشار : اوایل 1350
مطلع: می دونم یه روزی دل من می میره
خورشید عشق ما اون بالاها سایه می گیره
رنگ تاریکی گرفته قصه و افسانه ی من
رنگ شادی رو ندیده این دل دیوونه ی من

5- شیطنت
کلام: رضا شمسا
ملودی و تنظیم: پرویز مقصدی
انتشار : 1350
اجرای مشترک با کیوان و افشین در برنامه ی شش و هشت
مطلع : شیطنت از چشم سیات می ریزه
عشوه از اون قد و بالات می ریزه

6- چه خوب آدم همیشه
کلام : علی گزرسز
ملودی : داریوش اقبالی
تنظیم : پرویز مقصدی
انتشار : 1350
اجرای مشترک با کیوان و افشین در برنامه شش و هشت
مطلع: چه خوبه آدم همیشه یارش کنارش باشه
به هر جا چشم می ندازه دلدارش اون جا باشه

7- به من نگو دوست دارم
کلام و ملودی : مصطفی جاویدان
تنظیم : پرویز مقصدی
انتشار : تابستان 1350
مطلع : حالا که کار تو شده پر از نیرنگ و ریا
حالا که دل تو شده فرسنگا دور از خدا
این ترانه توسط غلامعلی روانبخش نیز در همان سال اجرا شد. ضمنا صفحه ی این ترانه نخستین صفحه ی منتشر شده از داریوش بود.

8- عشق بی حاصل
کلام : ایرج جنتی عطایی
ملودی و تنظیم : پرویز مقصدی
انتشار : 1350
مطلع : در شبی غمگین تر از من قصه ی رفتن سرودی
تا که چشمم را گشودم از کنارم رفته بودی
خالی از لطف نیست که بدانید شرکت ترانه در لس آنجلس در آلبوم ندیم سال 1378 که مجموعه ای از اجرا های گذشته ی داریوش بود سراینده ی این ترانه را به اشتباه کریم محمودی ذکر کرده است .

9- غم عشقت من و داغون می کنه
کلام : مینا اسدی
ملودی و تنظیم : پرویز مقصدی
انتشار : 1350
اجرای مشترک توسط داریوش ، اونیک ، افشین ، کیوان ، نلی
مطلع : یاد اون روزهای خوب یاد اون روزهای شاد دلم و خون می کنه

10- گذشته های دور
کلام : ایرج رزمجو
ملودی و تنظیم : پرویز مقصدی
انتشار : 1350 کمپانی آهنگ روز
مطلع : یادمه بچه بودیم تو گذشته های دور
اون زمان که قلب ما پر بود از شادی و شور
روزی که تو رو دیدم موهاتو بافته بودی
با گل سفید یاس گلوبند ساخته بودی

11- مهمان ناخوانده
کلام و ملودی : اونیک
تنظیم: پرویز مقصدی
انتشار : 1350 کمپانی آهنگ روز
مطلع : غم اومده خونه ی من ، انگشت و بر در می زنه
مهمون ناخونده ی من ، هر شب به من سر می زنه

12- چه می شه گفت به این دل دیوونه
کلام : ایرج رزمجو
ملودی: پرویز مقصدی
تنظیم : سیمون
انتشار : 1350 کمپانی المپیک
مطلع : وای که چقد این دل عاشق بلاس
میون دل با من همیشه دعواس
به دل می گم غم و تو خونه ت راه نده
می گه جونم مهمون حبیب خداس

13- لالایی
کلام : مسعود هوشمند
ملودی و تنظیم : پرویز مقصدی
انتشار : 1350 کمپانی المپیک
مطلع : لا لا می گم برات خوابت نمیاد
بزرگت می کنم یادت نمیاد
لالا کن بوته ی خوش رنگ پنبه
که با ما دست این دنیا به جنگه
توضیح :
داریوش ارجمند بازیگر سرشناس سینما در خاطره ای در هفته نامه چلچراغ در باب این ترانه این گونه می گوید:
در سلف سرویس دانشکده نشسته بودیم و آهنگی با صدای داریوش شروع به خواندن کرد: لالا می گم برات...
دکتر علی شریعتی نیز که در آنجا نشسته بود به شوخی گفت : « جوری که تو لالایی می گی خب معلومه کسی خوابش نمی بره »

14- تنگه غروبه
کلام : کریم محمودی
ملودی و تنظیم : پرویز مقصدی
اجرای مشترک توسط داریوش و کیوان و ماسیس
انتشار : 1350 کمپانی هارمونی آپولون
مطلع : تنگه غروبه خورشید اسیره
می ترسم امشب خوابم نگیره
سیاهی شب چشماشو وا کرد
ستاره ی من تو رو صدا کرد

چهارده اجرا توسط داریوش حاصل فعالیت او در سال نخست بود. همکاری مستمر با پرویز مقصدی ، حضور در برنامه ی تلویزیونی واریته چشمک و شش و هشت کارنامه داریوش را در سال 1350تشکیل می دهد.
از بین ترانه های اجرا شده در سال 1350 ، ترانه ی تنگه غروبه سروده کریم محمودی به اعتقاد من بهترین کلام را داشت.
جالب است که داریوش در سالهای غربت نشینی نیز در بیشتر برنامه هایش از اجراهای سال 50 ، عمدتا ترانه ی تنگه غروبه را بازخوانی می کند.
داریوش در مصاحبه ای با شاهرخ گلستان در سال 1380 اشاره داشت که اجراهای سال نخست او متاثر از اجراهای عماد رام و کورس سرهنگ زاده بوده است.
ادامه دارد...
نویسنده
حمید
شنبه 15 خرداد 1389