جوانان 15 شهریور 1355
روزنامه کیهان شهریور 1355
جوانان 22 شهریور 1355
جوانان 5 مهر 1355
اما سال1355 سالی پرکار برای داریوش محسوب می گردد. لغو ممنوعیت فعالیت هنری داریوش و البته وجود حساسیت بر روی اوکه باعث می شود تا سال عاشقانه خواندن های داریوش ، سال 55 باشد.
همکاری گسترده ی ایرج جنتی عطایی و داریوش در این سال به وضوح آشکار است. دلیل آن هم را می توان به سادگی حدس زد.
نخستین کار این دو ، ترانه ی عروسک است. ترانه ای که در این سال منتشر می شود ولی یک سال بعد به عنوان تیتراژ فیلم سینمایی «شب آفتابی » نیز گنجانده می شود.
در تابستان 1355 دو کار ماندگار از داریوش در یک آلبوم جای می گیرد.
نفرین نامه و شقایق.
شقایق نخستین همکاری داریوش با فرید زولاند به شمار می آِید. شروع فعالیت هنری فرید زولاند از سال 1354 آغاز شد ولیکن ممنوعیت داریوش در سال 1354 باعث گردید تا فرید ، سال نخست آهنگسازی اش را با ستار آغاز کند.
در سال 1355 ، ده اجرا از داریوش منتشر می شود که از این ده اجرا ، هفت ترانه از ایرج جنتی عطایی بود.
در تابستان 1355 داریوش به خاطر ماجرای تصادف منجر به نقص عضو دوستش کامبیز ، دستگیر و روانه زندان قصر می شود و یک ماهی را در آنجا به سر می برد.
از دیگر حوادث این سال شکایت منوچهر بی بیان مدیر کمپانی آپولون از داریوش است که او را به دادگاه می کشاند.
شرح کامل و مبسوط این دو رویداد :
هفته نامه جوانان دوشنبه 15 شهریور 1355
حکم جلب ایرج و توقیف 1200 نوار آهنگ شرکت ایرج گلپا صادر شد و ایرج هم متقابلا علیه برادران بی بیان اعلام جرم کرد.
هفته گذشته ایرج خواننده معروف در مورد ضبط نوار و تکثیر و پخش صدای داریوش خواننده جوان با کمپانی آپولون و برادران بی بیان در دادسرای تهران درگیری پیدا کرد و در تمام طول هفته با مراجعه به کلانتری و دادسرا ، طرح شکایت از طرف ایرج و بالاخره شکایتی متقابل علیه او و صدور حکم جلب ماجرای جنجالی و هیجان انگیزی پدید آمد.
شکایت ایرج
هفته گذشته ابتدا ایرج خواننده معروف و صاحب استودیو لیما علیه استودیو ضبط نوار آپولون (بهنواز) به جرم سوءاستفاده و تهیه و توزیع نوار از آهنگ های داریوش شکایت نمود.
ایرج در همان روز به خبرنگار جوانان گفت: که موسسه آپولون بدون مجوز قانونی ترانه های داریوش را تکثیر نموده و به همین دلیل از مسئولین شرکت شکایت نمودم.
شکایت ایرج در شعبه 4 تحقیق نزد آقای سپهوند تحت رسیدگی قرار گرفت و مدیران استودیو آپولون برای ادای توضیحات به دادسرا احضار شدند.
شکایت متقابل
به دنبال این شکایت و احضار برادران بی بیان صاحبان کمپانی آپولون ، روز بعد برادران بی بیان با اسناد و مدارکی به دادسرا آمدند و علاوه بر رد ادعای ایرج متقابلا علیه او شکایتی طرح کردند و بازپرس بر اساس اسنادی که برادران بی بیان ارائه کردند حکم احضار ایرج و ضبط ترانه هایی که فروش آن در اختیار آپولون بود صادر نمود.
ایرج در کلانتری
به دنبال این درگیری های جنجالی ، برادران بی بیان با در دست داشتن حکم بازرسی و توقیف نوارهای قاچاق استودیو لیما و احضار ایرج ، همراه مامورین کلانتری 5 تهران حدود ساعت 8 شب روز سه شنبه به این شرکت مراجعه نمودند.
خبرنگاران جوانان که در این لحظه حضور داشتند در گزارش خود می نویسند: ابتدا مامورین چون با در بسته روبرو شدند با کمک قفل ساز در انبار را باز نمودند و حدود هزار و دویست نوار را ضبط نموده و همراه ایرج به کلانتری بردند.
ساعت یک ربع به 12 شب ، پرونده ای با حضور برادران بی بیان ، ایرج ، و مامورین در کلانتری پنج تهران تشکیل شد.
در دادسرا
این اکیپ جنجالی حدود ساعت 9 صبح روز چهارشنبه در شعبه 4 تحقیق دادسرای تهران گرد هم آمدند و آقای سپهوند دادیار مربوطه ، رسیدگی به این پرونده پرهیاهو را آغاز نمود.
ایرج روز چهارشنبه به دنبال این درگیری های عجیب به خبرنگار جوانان گفت : اول این که توضیحات و دلایل و مدارک موجود ما نشان می دهد که همه نوارهای ضبط شده اولا متعلق به شرکت ایران کاست ( آپولون سابق ) می باشد و دارای برچسب قانونی است ، پس در این زمینه خلافی صورت نگرفته است. ثانیا چون حکم غیرقانونی در مورد توقیف اموال و جلب من به کلانتری صادر شده علیه بی بیان اعلام جرم می کنم و برای اولین بار می خواهم به عنوان یک خواننده قد علم کرده و حق هنرمندان را از آنها باز ستانم.
منوچهر بی بیان چه می گوید:
منوچهر بی بیان می گوید آقای ایرج نوارهای خود را قبلا به ما فروخته و هم چنین شریک ایشان آقای گلپایگانی نیز تمام حق و حقوق نوار کاست خود را به ما واگذار نموده حالا برایمان عجیب است که این دو ، مدافع خواننده دیگری شده اند و علاوه بر خلاف خودشان ، خلاف دیگری را نیز تایید و به دوش می کشند.
بی بیان می افزاید: در مورد برچسب نوارهای شرکت لیما باید توضیح بدهم که بر چسب ایران کاست دیگر اعتباری ندارد چون حدود سه سال پیش که شرکت ما تغییر نام داد ما در همه روزنامه ها آگهی دادیم ، همه لیبل ها و بر چسب های ایران کاست اعتباری ندارد و به همین جهت برایمان عجیب است که این برچسب ها را آقای ایرج از کجا آورده اند و رویش ادعا دارند.
به هر حال در رسیدگی به این شکایت پای داریوش ، خواننده آهنگ نوارهای توقیف شده نیز به میان می آید و از طرف داریوش ، وکیل وی در جلسات بازپرسی حضور خواهد یافت تا معلوم شود حقوق و امتیاز آهنگ ها به کدامیک از طرفین دعوی فروخته شده است.
هفته نامه جوانان دوشنبه 22 شهریور 1355
کامل ترین و صحیح ترین خبرها درباره ماجرای زندانی شدن داریوش و پرونده های وی
پرونده داریوش همراه رضایت نامه به دیوان عالی ارسال شد.
هفته گذشته داریوش ، خواننده مشهور به دنبال ماجرای تصادف منجر به نقص عضو در سه سال قبل و محکومیت به شش ماه زندان بوسیله ماموران پلیس دستگیر و روانه زندان شد. همزمان با این ماجرا گرفتاری دیگری برای داریوش پیش آمد، به این معنی که ایرج خواننده معروف و مدیر استودیو ضبط صدا و نوار کاست «لیما» و برادران بی بیان مدیران استودیو آپولون ( هر کدام جداگانه ) شکایتی علیه داریوش تسلیم دادگاه کردند.
گزارش مرحله به مرحله
خبرنگاران حوادث شهری مجله جوانان که از زمان تصادف تا روز انتقال داریوش به زندان ناظر مراحل مختلف دادرسی و تلاش داریوش برای جلوگیری از زندانی شدنش بود و همچنین درباره شکایات جداگانه مدیران استودیوهای لیما و آپولون هم تحقیقات مفصلی کرده اند، گزارش کاملی در این باره تهیه کرده اند که اینک می خوانید:
در اردیبهشت ماه سال 1352 ، در یک نیمه شب ، هنگامی که داریوش در اوج شهرت و محبوبیت و با اتومبیل شخصی بدون گواهینامه در حال رانندگی بود تصادف کرد و کامبیز علوی دوستش که در کنار او نشسته بود و خودش مجروح شدند که جراحت کامبیز علوی در ناحیه چشم ، شدت زیادی داشت و منجر به نقص عضو گردید.
اولین محکومیت
در این باره پرونده ای تشکیل شد که به موجب آن داریوش در مرحله اول به جرم رانندگی بدون گواهینامه در شورای داوری به پرداخت جریمه نقدی محکوم شد. بعد پرونده به خاطر نقص عضو علوی ، به دادسرا رفت و مراحل قانونی خود را طی کرد. نکته جالب در این ماجرا این بود که علوی که اتفاقا از آشنایان داریوش هم بود در لحظه تصادف، فقط چند روز ازسن قانونی کمتر داشت و به همین دلیل داریوش از پدرش رضایت نامه گرفت اما علوی وقتی چند روز بعد به سن قانونی رسید شخصا از داریوش شکایت کرد و خودش هم از طرف پزشک قانونی معاینه شد و نقص عضو (چشم) او تایید گردید. در نتیجه داریوش در دادگاه جنحه به شش ماه زندان محکوم شد.
رضایت نامه 150 هزار تومانی
در این هنگام آقای معتمدی وکیل داریوش به رای دادگاه اعتراض کرد و پرونده به دادگاه استان رفت، اما چون شاکی حاضر به گذشت نبود در این دادگاه نیز محکومیت شش ماه داریوش ابرام شد.
وکیل داریوش در این مرحله از حکم صادره فرجام خواست و پرونده به شعبه دوم دیوان عالی کشور رفت اما در این نتیجه نیز رای مزبور تایید گردید. در این فاصله جوان شاکی برای ادامه تحصیل به امریکا عزیمت کرد و داریوش تلاش زیادی کرد تا از وی رضایت بگیرد و حتی به طوری که خبرنگاران ما در پشت پرده کسب اطلاع کردند داریوش مبلغ صدوپنجاه هزار تومان پول خرج کرد تا سرانجام توانست رضایت شاکی را بگیرد اما رضایت نامه زمانی از امریکا به دست داریوش رسید که حکم صادره در آخرین مرحله قانونی نیز تایید شده بود و رضایت نامه در واقع نوشداروی بعد از مرگ سهراب بود.
رضایت نامه
همان طور که قبلا نوشتیم داریوش برای گرفتن رضایت نامه از کامبیز علوی که برای ادامه تحصیل در امریکا به سر می برد تلاش زیادی کرد و کامبیز از امریکا رضایت نامه ای با تایید کنسولگری شاهنشاهی در شیکاگو به تهران ارسال داشت که رضایت نامه، پس از ختم دادرسی به تهران رسید و طبعا مورد استفاده قرار نگرفت . خبرنگاران ما در این هفته کسب اطلاع کردند که مادر کامبیز علوی به اتفاق وکیل داریوش، سه شنبه به دادسرای ناحیه یک تهران رفت و طبق تقاضای وکیل داریوش ، پرونده با رضایت نامه علوی برای اعاده دادرسی به شعبه 12 دادگاه استان فرستاده شد و پس از اعلام نظر قضات شعبه مزبور پرونده مجددا به دیوان عالی کشور فرستاده شد و تا هفته آینده تکلیف قطعی داریوش در مورد مدت محکومیتش روشن خواهد شد و احتمال می رود باقیمانده محکومیت یا قسمتی از آن بخشوده شود و داریوش آزاد گردد.
آنچه که می توان گفت: کامبیز علوی که در حادثه تصادف در کنار دست داریوش نشسته بود ، بینایی یک چشمش را از دست داده و مشکل داریوش در حادثه تصادف بیشتر ناشی از آن شده که داریوش در هنگام حادثه گواهینامه نداشته و پشت رل نشسته و باعث نقص عضو شده، در حالی که اگر داریوش گواهینامه داشت مسئله شکل دیگری به خود می گرفت ، زیرا کامبیز علوی عابر نبود بلکه کنار دست داریوش نشسته بود .
به قرار اطلاع برای تجدید دادرسی علاوه بر رضایت نامه، گواهی پزشک معالج نیز لازم است که هم اکنون دادگاه منتظر رسیدن نظریه پزشک می باشد.
دو شکایت علیه داریوش
همزمان با این درگیری و انتقال داریوش به زندان، برای وی درگیری تازه ای بوجود آمد که داستان پیچیده ای دارد. به این معنی که دو هفته قبل ایرج خواننده مشهور، شکایتی علیه استودیو آپولون تسلیم دادسرا کرد که در آن مدعی شد این موسسه بدون کسب اجازه از استودیو لیما ( متعلق به ایرج) که با داریوش قرارداد ضبط و تکثیر نوار ترانه های او را دارد ، ترانه های داریوش را ضبط و پخش کرده است. به دنبال این شکایت مدیران آپولون، اسناد و مدارکی به دادسرا ارائه کردند که با داریوش ، قبل از ایرج قرارداد بسته اند و برعکس این ایرج بوده که بعد از قرارداد داریوش و آپولون ، با داریوش قرارداد بسته و ترانه های او را ضبط و پخش کرده است.مدیران آپولون بر اساس این اسناد و مدارک، شکایت متقابلی علیه ایرج و شکایتی هم علیه داریوش به اتهام معامله معارض تسلیم دادسرا نمودند.
با این شکایت ایرج متوجه شد که به سبب
نکته جالب در جریان درگیری و شکایات اولیه و متقابل ایرج و مدیران استودیو آپولون علیه یکدیگر و شکایات جداگانه آنها علیه داریوش، اقدام اکبر گلپایگانی خواننده معروف و شریک ایرج در استودیو لیما است که از این شرکت استعفا کرده است.
گلپا که از ابتدای ماجرا، خود را از جنجال و درگیری دور نگه می داشت و پای خود را عقب می کشید سرانجام نتوانست در برابر فشار وساطت اطرافیان مقاومت کند وبالاخره از مقام خود در شرکت لیما چشم پوشید و استعفای خود را به دفتر شرکت تسلیم کرد . اما یکی از برادران بی بیان به خبرنگار جوانان گفت:
چون داریوش درگیر ماجرای تصادف شده ، ما نمی خواهیم بار تازه ای بر دوش او بگذاریم و اگر چه او معامله معارض با شرکت ما و ایرج انجام داده اما ممکن است ما شکایت خود را از او پس بگیریم.
هفته نامه جوانان دوشنبه 29 شهریور 1355 شماره 513
مصاحبه با داریوش درباره تصادف و شکایت کمپانی ها
مادر کامبیز علوی رضایت نامه و نظریه پزشک معالج فرزندش را تسلیم دادگاه کرد و با این که روز چهارشنبه خبر آزادی داریوش منتشر شد، تا ساعت هشت صبح شنبه که مجله زیر چاپ رفت هنوز آزاد نشده بود .
مادر کامبیز علوی برای اولین بار با مجله جوانان به گفتگو نشست و عکس پسرش را در اختیار ما گذاشت.
مصاحبه با داریوش
داریوش که اینک به جرم تصادف منجر به نقص عضو، طبق رای دادگاه به شش ماه زندان محکوم شده و در زندان به سر می برد هفته گذشته برای ادای توضیحاتی درباره شکایت دو کمپانی نوارزنی آپولون و لیماسو از زندان قصر به شعبه 4 تحقیق دادسرای تهران انتقال یافت . داریوش پس از سه ساعت بازجویی با صدور قرار مبلغ یک میلیون ریال بوسیله دادیار تحقیق مجددا عازم زندان شد.
وی در راهروهای دادگستری به طور اختصاصی با خبرنگار جوانان در مورد شکایت کمپانی های نوار زنی و هم چنین حادثه تصادف به گفتگو پرداخت.
داریوش در مورد شکایت کمپانی های نوار زنی گفت: قراردادی که من با کمپانی آپولون دارم به مدت 25 ماه از سال 1350 برای ضبط آهنگهایم بر روی صفحه می باشد نه روی نوار ، و به محض پایان گرفتن مدت قرارداد، من به کمپانی آپولون فسخ قرارداد را اطلاع دادم اما ظاهرا آنها حاضر به شنیدن نظر من نشده اند و اگر غیر از این قراردادی در دست داشته باشند آن قرارداد در حال عادی از من گرفته نشده و معتبر نیست.
داریوش افزود: البته سوای این مطالب امیدوارم با حسن نیتی که پیدا شده شکایات کمپانی ها به شکل خوبی حل و فصل شود.
3 قرارداد
خبرنگار ما درتحقیقات پیرامون پرونده شکایت کمپانی های نوارزنی به سه قرارداد با داریوش برخورد کرده است .
یک قرارداد که ثبتی است بین داریوش و شرکت آپولون بسته شده که داریوش امتیاز تمام آهنگهایش را به این شرکت واگذار کرده است . داریوش می گفت : این قرارداد را شفاها فسخ کرده ام ولی شرکت آپولون مدعی است که در این قرارداد گفته شده که قرارداد اگر به طور رسمی فسخ نشود خودبه خود برای مدت دو سال دیگر تجدید می شود.
2- قراردادی است که داریوش ، وکالتی به ایرج جنتی عطایی ترانه سرای خود داده که آهنگهایش را به هر کمپانی که خواست واگذار کند و ایرج جنتی عطایی هم از طرف داریوش این آهنگها را به کمپانی آپولون واگذار کرده است . ضمنا جنتی عطایی طبق سند دیگری آهنگهای داریوش را به کمپانی لیماسو واگذار کرده است.
3- قراردادی است که بین داریوش و کمپانی آپولون امضا شده و ثبتی نیست و طبق این قرارداد داریوش آهنگهای خود را بدون تاریخ به آپولون واگذار کرده است . به این ترتیب داریوش باید جواب گوی این سه قرارداد باشد که در یکی از آنها پای جنتی عطایی که از جانب داریوش با دو کمپانی متفاوت قرارداد بسته است احتمالا به میان کشیده خواهد شد.
تقاضای عفو داریوش
داریوش با استفاده از فرصتی که پیش آمده بود درباره پرونده تصادف خود گفت : به مجرد این که دوستم «کامبیز علوی » از رای دادگاه و حکم شش ماه زندانی من اطلاع یافته، بلافاصله رضایت نامه ای با تایید کنسولگری امریکا به تهران فرستاد که متاسفانه کمی دیر رسید ولی روزی که من به زندان افتادم از طرف سرکنسولگری امریکا در شیکاگو برگ معاینه و سلامت کامل چشم کامبیز به تهران رسید که بوسیله شاملو وکیل من به شعبه دو دیوان عالی کشور تقدیم شده و ضمیمه رضایت نامه گردید. البته این برگ معاینه و سلامت را یکی از چشم پزشکان معروف و معتبر نیز در تهران تایید نمود و من امیدوارم مقامات قضایی با تقاضای عفو من موافقت نمایند و همین روزها از زندان آزاد شوم.
مادر کامبیز علوی چه گفت:
مادر کامبیز علوی به خبرنگار جوانان گفت: پسرم کامبیز که حالا 26 ساله می باشد با داریوش در سالها پیش دوستی صمیمانه ای داشت و قرار بود فردای شب حادثه ، کامبیز برای ادامه تحصیل به امریکا برود که ناگهان در اتومبیل داریوش دچار حادثه گردید و از ناحیه چشم چپ به سختی آسیب دیده . کامبیز دوباره در تهران تحت معالجه بود و بعد بلافاصله به امریکا رفت تا دوره تخصصی روان شناسی کودک را بگذراند .البته در امریکا نیز پسرم تحت معالجه قرار گرفت و خوشبختانه با صرف هزینه سنگین و طولانی
سلامت کامل خود را بدست آورد.
البته با آمدن گواهی پزشک امریکایی ، همه آرزو داریم که با تقاضای عفو داریوش موافقت شود و به زودی از زندان آزاد گردد. کامبیز قرار بود یک ماه پیش به ایران بیاید که البته به خاطر آخرین ماه های امتحانات تا عید برای همیشه به تهران خواهد آمد و این را هم اضافه کنید که مرتبا کامیز از وضع داریوش می پرسد و منتظر آزادی اوست.
داریوش آزاد شد.
روز چهارشنبه مدارک مربوط به تقاضای آزادی داریوش از زندان که شامل رضایت نامه و گواهی پزشک بود تقدیم دادگستری شد و به همین جهت یکی از روزنامه های عصر به تصور این که حکم آزادی بلافاصله صادر می شود خبر آزادی داریوش را نوشت که صحیح نبود و خبرنگاران ما که به دنبال ماجرا بودند به دفتر مجله اطلاع دادند که داریوش آزاد نشده و تا صبح شنبه که مجله زیر چاپ می رفت داریوش هم چنان در زندان بود و رسیدگی به درخواست داریوش احتمالا صبح شنبه انجام می گردد و اگر دادگاه موافقت کند داریوش در اوایل همین هفته از زندان آزاد خواهد شد و کار بعدی وی حل و فصل شکایت کمپانی های نوارزنی خواهد بود.
هفته نامه جوانان دوشنبه 5 مهر 1355
داریوش آزاد شد.
در اوایل هفته گذشته سرانجام داریوش که به جرم تصادف و ایجاد نقص عضو برای کامبیز علوی محکوم به شش ماه زندان شده و در زندان به سر می برد آزاد شد . آزادی داریوش به علت دادن رضایتنامه از سوی کامبیز علوی بود. داریوش حالا می تواند با روحیه بهتری به کارهای تازه در زمینه امور سینمایی و خوانندگی مشغول شود.
پی نوشت :
1- با تشکر از بابک عزیز بابت ارسال سند سوم ( روزنامه کیهان)
2- با توجه به بالابودن حجم مطالب در سال 55 این قسمت هم چنان ادامه دارد...
نویسنده : حمید
25 تیر 1389
با تشکر لطفا ده ترانه اجراشده توسط داریوش در این سال رامانند قسمتهای قبلی بنویسید
پاسخحذففراز عزیز
پاسخحذفمطالب مربوط به سال 55 هم چنان ادامه دارد..
در قسمت آینده عوامل این ده ترانه را خواهید دید.
درود
پاسخحذفزندان افتادنهای داریوش شایعاتی را ایجاد میکند .معروفترین آنها اینگونه است که در یکی از شبهای اجرای برنامه داریوش ، اشرف پهلوی به آنجا می رود وتقاضای آهنگی را میدهد داریوش با مطلع شدن از این موضوع به شدت عصبانی میشود به پشت میکرفن میرود و میگوید من نمی فهمم این خانواده از جان این مردم چه میخواهند بعد هم برنامه را نیمه تمام رها کرده و سن را ترک می کند.اشرف هم به ساواک دستور زندانی کردن داریوش را میدهد و داریوش به زندان می افتد !!
وشایعه شاخ و برگ هم میگیرد : داریوش ترانه "ای خدامن به کسی کاری ندارم"را هم سر این جریان خوانده است !!
قیاس بفرمائیدباشایعه ترانه شازده خانم ستار!
شاهدی دیگر ازنقش شانس وتقدیر .
ارادتمند
کاوه
کاوه عزیز
پاسخحذفترانه ای خدا من به کسی کاری ندارم (خار) برای فیلمی با نام جنوبی ساخته شده یعنی با توجه به مضمون فیلم این ترانه ساخته و اجرا شده پس تصور نمی کنم ارتباطی با این ماجرا داشته باشد.
اما در رابطه با اشرف و البته داریوش در کتابی با نام من و فرح پهلوی نوشته اسکندر دلدم اتهاماتی به داریوش زده شده که متن کامل این نوشته ها را من برای داریوش ارسال کردم و قرار است به زودی جوابیه ای در این رابطه منتشر شود.
درود
پاسخحذفاین کتاب حدود10سال پیش درآمد.اسکندردلدم گویا خبرنگارهنری اطلاعات بوده است.تعجب میکنم که داریوش از انتشار این کتاب بیخبر مانده باشد .
مطالب راجع به داریوش کاملا از جنس مطالب روزنامه کیهان است .
کاملا مشهود است که نویسنده اطلاعاتی را که در محافل هنری آن روزگار شایع بوده را به گونه ای تنظیم کرده که مطابق میل دستگاه تبلیغی این روزگار باشد !
کاوه
کاوه عزیز
پاسخحذفالبته ذکر این نکته نیز لازم است که اسکندر دلدم در واقع همان کسی است که مطالب هنری هفته نامه اطلاعات هفتگی پیش از انقلاب را در رابطه با خوانندگان و هنرمندان منتشر می کرده . در این که گفته های او پیرامون داریوش صحت دارد یا نه ، جای بحث فراوان است که تصور می کنم در جوابیه به بسیاری از این اتهامات پاسخ داده خواهد شد.
البته من پیش از این ایمیلی نیز به آقای عبداله شهبازی مورخ زدم و نظر ایشان پیرامون این کتاب را پرسیدم. ایشان نیز در پاسخ اعتبار کتاب رازیر سئوال بردند و البته از نقش وزارت اطلاعات در انتشار این کتاب اظهار بی اطلاعی کردند . ضمنا ایشان بیان داشتند که خود فرح پهلوی نیز در مصاحبه با صدای امریکا این موضوع را تکذیب کرده اند اما تصور می کنم جناب شهبازی کتاب خاطرات فریده دیبا ( منتشر شده در داخل کشور) را با کتاب من و فرح پهلوی اشتباه گرفتند چرا که تا بدان جا که خاطرم هست فرح پهلوی متن کتاب خاطرات فریده دیبا را تکذیب کردند و نه کتاب من و فرح پهلوی. اما آنگونه که آقای عبداله شهبازی اشاره داشتند به نظر می رسد انگیزه های مالی در نوشتن و نشر این اکاذیب نقش داشته.
آقا حمید مثل همیشه مطالبت عالی بود خسته نباشی
پاسخحذفلطفا اگه امکانش هست بگید که اتهامات وارده به داریوش تو اون کتاب چی بوده
فرزان عزیز
پاسخحذفپیرامون موارد مطروحه و اتهامات وارده در یک مطلب ویژه همراه با جوابیه ی آن خواهم پرداخت.
آقاحميدسلام.ناصرهستم وازوقتي يادمه باداريوش نازنين سيركردم وبس.براي بدست آوردن هرچيزي ازاون نازنين همه كار ميكرديم.هرچندخيلي موفق نبوديم،هم بخاطرشرايط وجوي كه مادراون رشدكرديم وجواني روپشت سرگذاشتيم.وهم امكانات بسيارمحدودازهمه نظر...احتمالابااين نظركه بدست آوردن علاقه منديهاي فردي اينروزابه واسطه اينترنت بسياربسياربراي همه آسون شده.از جمله خود من.بتازگي باوبلاگت آشناشدم ودرهمين حدكمي كه چرخيدم هم متعجب ازاينهمه اطلاعات مستندوعكس هاي خيلي جالب وديدني قديمي(كه البته لازم بذكره كه خيلي هاش باز نميشن)بهر صورت به تو دوست عزيزدستمريزادميگم واميدوارم هميشه پايدارواستوارادامه بدي اين كار قشنگت رو.تابعد...هميشه داريوشي باشيم.ياحق
پاسخحذف